هنر خوشنویسی یکی از مهم ترین و زیباترین هنرهای ایرانیان است که تمامی آثار به جا مانده آن، نمایانگر هنر و تبحر هنرمند می باشد. بیشتر هنرمندان این رشته ها علاوه بر نوشتن متن به شیوه درست، سعی بر پیدا کردن متونی دارند که در روح و جان خواننده نفوذ کند و تمام روزنه های وجود او را بشکافد. در مطالب قبل ما در مورد انواع خط در هنر خوشنویسی پرداختیم. در این مطلب نیز به ادامه آن مبحث می پردازیم.
قلم طُغرا
طغرا خطی است قوسدار (به هیئت کمانچه)، همراه با خطوط پیچیده و متوازی که به اشکال مختلف از جمله: طغرای مطيّر و طغرای مشجر نوشته میشود.
این خط که در قدیم بر سر فرمانهای پادشاهان مینوشتهاند، نام و لقب پادشاه وقت را در بر داشته است. در دیوان پادشاهان طغرای سلطان به جای مهر متداول بوده، و آن را بر سر نامهها، منشورها و فرمانهای ایشان رسم میکردند. این مهر به منزله امضای فرمان به شمار میآمده است. رسم طغرا در ایران از زمان سلجوقیان متداول بوده است. قلم طغرا که نخست بر صدر احکام فرمانروایان و نیز مسکوکات و مهر و عقیق قرار داشته به تدریج تا امروز موارد استعمال دیگر نیز یافته است. برای طغرا ابتدا شكل خاص و معینی قائل نبودند اما بعدها خوشنویسان عثمانی آن را به صورت خاصی درآوردند که با آنچه بر فرمانهای پادشاهان صفوی و نادرشاه افشار دیده میشود، متفاوت است. طغرا را اغلب به خطوط ثلث، رقاع و یا دیوانی مینویسند، و از جمله خطوطی است که در کشورهای اسلامی مانند: ترکیه، سوریه، مصر، لبنان، عراق، ایران و افغانستان نگاشته میشود.
طغرا در ترکیه پس از تغییر خط عربی به خط جدید رواج پیشین را ندارد. هر عنوان و سرلوحهای را که حالت نقاشی و تزیین داشته و به خط کوفی، ثلث، نسخ، شکسته و دیوانی نگاشته شده باشد، «طغرا» یا «شبه طغرا» مینامند. دربارهی ابداع خط طغرا در تذکرهی خط و خطاطان آمده است: خواجه عتیق اردوبادی که در دارالانشاء شاه اسماعیل صفوی (۹۳۱ - ۹۰۸ ه. ق.) به کتابت اشتغال داشت، طغرای فرامین را اختراع کرد. همچنین ناجی زینالدين المصرف در مصورالخط العربی آورده است که: خوشنویس عثمانی، مصطفی راقم (متوفی در ۱۲۴۱ ه.ق.) خط طغرا را مهندسی کرد. حافظ غزلسرای بزرگ شیراز دربارهی خط طغرا چنین سروده است:
مطبوعتر ز نقش تو صورت نبست باز
طغرا نویس ابروی مشکین مثال تو
و در جای دیگر میگوید:
زهی خیال که منشور عشق بازی من
از آن کمانچهی ابرو رسد به طغرایی
خط شبه طغرا
شبه طغرا خطی است تزئینی و تفننی که خوشنویسان، انواع خطوط: کوفی، محقق، ثلث، نسخ، نستعلیق، شکسته، دیوانی و دیوانی جلی را به هیئت و صُوُر مختلف مینویسند. خط شبه طغرا در برخی موارد شبیه به خط طغرا میباشد.
خط مثنی
خط مثنی به نامهای گوناگون: خط متعاكس، خط آینهای، خط دوتایی، خط جفتی، خط برگردان و خط توأمان آمده است و خوشنویسان عثمانی آن را «آینه لی» گفتهاند. این خط نخست برای مهرسازی کاربرد داشت اما در قطعه نویسی بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. انواع خطوط: کوفی، محقق، نسخ، نستعلیق و خصوصا ثلث را میتوان با اَشکال مختلف به صورت مثنی نوشت. در نگارش خط مثنی، به خاطر زیباتر شدن در ترکیب و قرینهسازی بیشتر از خط ثلث استفاده میشود. خط مثنی را از بالا و پایین و یا از راست و چپ میتوان قرینهسازی کرد.
خط و نقش (خط شکلی)
در طول تاریخ خطوط اسلامی- ایرانی، خوشنویسان ایران تلاشهای فراوانی برای ابداع فرمهای نوین و کشف ظرفیتهای بصری نوشتار انجام دادهاند، و در این زمینه «خط» و «نقش» به گونهای همساز در هم آمیخته و گاهی خط تبدیل به تصویر (نقش) گشته است. استادان خوشنویسی، با افزودن نقش و نگاری اندک بر حروف و کلمات و درهم پیچاندن آنها، فرمهای جدیدی از خط را به وجود آوردهاند. این ترکیب و فرمها که حاصل تلاش خوشنویسان مبتکر و خلاق است، و معمولا در قالبهای تصویری مانند: شکل و شمایل انسان، پیکرنمای جانوران، گیاهان، اشیاء و فرمهای انتزاعی نوشته میشوند و آن را «خط و نقش» یا «خط شکلی» مینامند. خط و نقش را میتوان به صورت قطعات خوشنویسی از انواع خطوط کوفی، ثلث، نسخ، دیوانی، دیوانی جلی، نستعلیق و شکسته نستعلیق استفاده نمود، اما به کارگیری خط ثلث در این امر جلوه خاصی دارد. ابداع این شیوه از خط و نقش (خط و صور) به قرن نهم هجری قمری باز میگردد. مجنون رفیقی هروی از خوشنویسان دورهی سلطان حسین بایقرا ( ۸۷۳ - ۹۱۲ ه.ق.) را مخترع این خط دانستهاند.
خوشنویسان ترکیه نیز با استفاده از اوراد زاهدانه و عبارتهای مقدس، تصاویر هنرمندانهای از موجودات زنده و اشیاء را خلق کرده و آثار خارقالعادهای در خطوط شکلی پدید آوردهاند به گونهای که استادان خوشنویسی معاصر نیز این نوع خط را نقش میزنند.
خط تزئینی
خط تزئینی خطی است که خوشنویس ابتدا خط را با قلم جلی مینویسد، سپس اطراف حروف و خطوط را با نیش قلم (به طرز مخصوص) مزین میسازد و بدین ترتیب خط به نقاشی تبدیل میگردد. مخترع این خط «ملک محمد قزوینی» از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری قمری است.
مرغ بسمله (خط طاووسی)
به نوعی از خط که خوشنویس با استفاده از طرحهای مختلف پرندگان، در داخل آن «بسم الله الرحمن الرحیم» را بنویسد، «مرغ بسم الله» یا «مرغ بسمله» گفته میشود. این خط را «قلم طاووس» و «خط طاووسی» نیز نام نهادهاند.
خط مُعَلّی
حقیقت معلی برگرفته از ساحت مقدس امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابی طالب (ع)، اولين خوشنویس در صدر اسلام و اولین کاتب حقیقی قرآن کریم میباشد که با تمسک به وجود پر برکت آن بزرگوار تجلی و پا به عرصه ظهور گذاشت. خط معلی بر اساس دو اصل: ۱- انطباق با خاطرات و تداعيات ذهنی قوم ایرانی، برگرفته از حروف و خوشنویسی ادوار گذشته و ۲- قلمرانی و تقسیم ضخامت در شاکله خوشنویسی سنتی ایران ابداع گردید تا بتواند وجه دیگری از حقیقت و رسالت خوشنویسی سنتی را تجلی بخشد.
در پیدایش خط معلی، به دلیل نبود شباهت صوری با قالبهای دیگر خطوط، نمیتوان گفت که از تلفیق خطهای مختلف ایجاد گشته است، چرا که هر خطی از عالم مستقل خویش تنزل گشت، رجوعش به حقیقت و ذات خود منتهی میشود، بنابراین نمیتوان از اختلاط خطوط، خطی مستقل را استخراج کرد. با این اوصاف میتوان خصوصیات کلی خط معلی را بدین گونه برشمرد:
١. نگارش و تجلی آن با ششدانگ قلم. ۲. صراحت دفعی سیر قوت به سوی ضعف در حروف. ۳. وجه حماسی غالب، به دلیل پرتابهای قلم و ترکیببندیهای خاص.
۴- قابلیت انطباق در معماری سنتی و مدرن و قلمروهای نوین معماری. ۵. تصرف كاتب در تغییر کلی حروف «ع»، «ل» و «ی» با توجه به خلاقیت و ابتکار خوشنویس.
ابداع کننده خط معلی حمید عجمی است. وی لوح تایید از فرهنگستان هنر دریافت نموده است.
نقاشی خط
نقاشی خط به نوعی خط گفته میشود که خوشنویسان با به کار گرفتن رنگ در خط یا برعکس آثار بدیعی را پدید میآورند، به عبارت دیگر: ترکیب خطوط با به کارگیری عناصر خوشنویسی، برای بیانهای تصویری را نقاشی خط گویند. این نوع کار بیشتر روی بوم نقاشی با رنگ و روغن انجام میگیرد اما برخی خوشنویسان نیز با استفاده از رنگهای گواش، آبرنگ، اکرلیک، مرکبهای رنگین و ایربراش، آثار ارزشمند نقاشی خط را به وجود آوردهاند.
نقاشی خط ابتدا در دوره قاجار رواج داشت، بدین صورت که ابتدا خط را نوشته و کپی میکردند، سپس داخل خط و زمینه آن را رنگآمیزی نموده و گل و بوته
میانداختند.
قلم نی
محمدبن معوية الانماطی گوید که از پیغمبر اکرم (ص) شنیدم که میفرمود: «اِنّ اوّل ما خلق الله خلق القلم فقال له اكتب قال يا رب و ما اكتَب قال اكتَب القَدر قال فجرى القلم في تلكَ السّاعةَ بما كان و بما كائن الى الابد.» یعنی اول چیزی که خداوند خلق فرمود، قلم بود. آن گاه بدو امر داد که بنویس، عرض کرد خداوندا چه بنویسم! خداوند او را امر داد که بنویس احکام و علم مرا از مخلوقات من تا روز قیامت. پس قلم بدانچه مأمور شد اطاعت کرد. و اول کسی که در روی زمین قلم برداشت آدم ابوالبشر بود «وَ عَلَّمَ ادَم الأسماء كُلَّها»، و نیز «عَلَّم بالْقلم» اشاره به اوست.
قلمنی از مهمترین ابزار خوشنویسی است. در انتخاب یک قلمنی خوب باید خصوصیات زیر را در نظر گرفت:
١. سخت و سنگین باشد (سختی آن متوسط)، ۲. کاملا مدور باشد (صاف و بدون تاب)، ۳. رنگ آن قرمز پخته (سرخ و سفید) یا قهوهای باشد، نه سیاه و زرد، ۴. پر گوشت و سفید مغز باشد، ۵. یک بند و بدون گره در میان خود باشد، ۶. ضخامت یا قطر آن متناسب باشد، مثلا برای نوشتن قلم كتابت، سرفصلی، مشقی باید قلمی انتخاب کرد که ضخامت آن از یک خودکار معمولی (حدود هفت میلیمتر) بیشتر نباشد، و برای قلم جلی و درشتتر میتوان، از قلمنی ضخیمتر مانند خیزران و قلم پارویی استفاده کرد، ۷- طول قلم حدود ۲۰ سانتیمتر باشد.
اما دربارهی ارزش و اهمیت قلم باید گفت که پروردگار متعال در قرآن مجید به قلم و آنچه بنگارد سوگند یاد کرده است. خاقانی شروانی در این رابطه تحلیل زیبایی بر آیهی شریفهی «ن وَالقلمِ و ما يسطرون» دارد:
ماه و سر انگشت خلق، این چو قلم آن چو نون
خلق چو طفلان نو، شاد به «ن والقلم»
مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز آیه شریفه «ن و القلم وما يسطرون» را در این شعر حل کرده:
گر چو نونی در رکوع و چون قلم اندر سجود
پس تو چون «نون و قلم»، پیوند با «مایسطرون»
و حافظ شیرین سخن گفته است:
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
دوات (مِحبَره)
ظرفی است فلزی از جنس نقره یا برنز که لیقه و مرکب را در آن جای دهند، و در قدیم به آن محبره میگفتند. اکنون از شیشههای کوچک دهانه گشاد و کمعمق برای دوات استفاده میکنند. کمعمق بودن دوات از این روست که هنگام مرکببرداری بتوان سر قلم را دید و به اندازه مرکب برداشت. باید در دوات ليقه قرار داد و بهتر است پس از فراغت از کتابت درِ دوات را ببندند تا از خشک شدن و ورود گرد و غبار و فاسد شدن مرکب جلوگیری به عمل آید.
مرکب
مواد تشکیل دهندهی مرکب خوشنویسی عبارتاند از: دوده، صمغ، زاج، مازو، صبر، نیل، زعفران، افتیمون و پوست گردكان سبز که نوع خشک آن را با آب محلول میکنند و پس از ساخته شدن با آن مینویسند. بهترین مرکب آن است که سیاه و کم برق بوده و کاملا جریان داشته، و ناخالصی در آن وجود نداشته باشد، تا یکنواخت و روان بر کاغد بنشیند. همچنین کشش مرکب باید خوب و راحت باشد، و در مدات و جاهایی که قلم نیاز به حرکت مداوم دارد به همراه قلم بیاید. مرکب باید طبیعی باشد و به تفصیلی که گفته خواهد شد، ساخته شود و از مرکبهای رسم و مرکبهای شیمیایی نباید استفاده کرد، و از مرکبهای رنگی (مانند جوهر گردو، مرکبهای تهیه شده از رنگهای گیاهی و ...) چنانچه طبیعی و روان باشد، میتوان استفاده نمود.
طریقهی ساخت مرکب
«مواد لازم برای ساختن مرکب عبارتاند از: ۵۰ گرم دودهی چربی گرفته، ۲۰۰ گرم صمغ عربی، ۲۰۰ گرم زاج سیاه، ۶۰۰ گرم مازو، دو و نیم گرم زعفران، دو دانگ صبر، ده گرم افتیمون، ۵۰ گرم پوست گردکان سبز و ده گرم نیل.
۲۰۰ گرم صمغ در آب حل نموده تا چون عسل شهد شود، آنگاه دوده را در ظرفی ریخته و چهار دانگ از صمغ را به ظرف دوده اضافه کرده آن مقدار کف بمالند که آن دوده کشته شود؛ سپس دو دانگ دیگر صمغ را یک برابر آب اضافه کرده تا روانتر شود، و آن را در ظرف ریزند و با آن دوده ترکیب کنند چنان که بتوان آن را در شیشه ریخت (مقداری از شیشه باید خالی باشد)، سر آن را محکم بسته و آن قدر آن را تکان دهند تا کاملا آمیخته شود، هر چه بیشتر تکان داده شود، صلایه بیشتر خواهد یافت (حداقل ده روز باید آن را تکان داد). سپس ۲۰۰ گرم زاج سیاه را در آب حل کرده تا گداخته شود و صاف کنند، و بعد ۴۰۰ گرم مازو را خرد کرده و با دو و نیم گرم زعفران و دو دانگ صبر و ده گرم افتیمون و ۵۰ گرم پوست گردكان سبز و ده گرم نیل در یک و نیم لیتر آب جوشانده تا نصف شود، و آن را صاف کنند و از آن آب زاج اندک اندک بر او بیفزایند و به قلم تجربه کنند تا به اعتدال درآید و رنگ آن مناسب شود، و این را نیز اگر مقداری صمغ بر آن اضافه کنند، مرکبی فریسه خواهد بود، و باید دانست که زاج زیاد نباشد که مرکب را میسوزاند، و نيز صمغ و دوده خیلی غلیظ نباشد که اگر این چنین باشد قبول لَت نکند، و هر چه تکان دهند صلایه نخواهد یافت. این نوع مرکب ساختن نسبت به مرکبهایی که در هاون ساییده میشوند، فواید زیادی دارد، یکی آنکه از گرد و خاک محفوظ است (چون درون شیشه است)، دیگر آنکه همه مرکب به یک نوع صلایه مییابد، بر خلاف هاون که بعضی صلایه مییابد.»