انواع خط در هنر خوشنویسی ایرانی (بخش پنجم)

هنر خوشنویسی هنری شیرین است و به گفته روان شناسان نیازمند استعداد ذاتی در وجود هر کس می باشد. به همین دلیل افراد و هنرمندانی که در این زمینه درخشان و بسیار خبره هستند، دارای استعدادی ذاتی بوده اند که با تکرار و تمرین در آن هنر توانسته اند به این مقام دست یابند.

خط شکسته نستعلیق

خط شکسته نستعلیق از اوایل قرن یازدهم هجری قمری (اواخر دوره صفویه) پا به عرصه ظهور نهاد که نخست چندان تفاوتی با خط نستعلیق نداشت، فقط برخی از حروفش، بر اثر سرعت قلم روان و پیوسته نوشته می‌شد و بعضی حروف و کلمات منفصل، به صورت متصل درمی‌آمد. در نوشته‌های این عصر نمونه‌هایی از خط تعليق را می‌توان دید؛ یعنی در خط شکسته نستعلیق اولیه، نمونه‌هایی از حروف و کلمات تعليق مشاهده می‌گردد و حاصل این آمیختگی عنوان مستقل «شکسته» را یافت که چون از حيث ترکیب، ساده‌تر از خط تعلیق بود کم کم در نوشتن نامه‌ها و احکام جای تعلیق را گرفت و بعدها در کتاب‌نویسی، اشعار و قطعات هم از آن استفاده شد. خط شکسته هم مانند سایر خطوط ناگهان پیدا نشد و یک نفر به تنهایی واضع آن نبوده است. درباره واضع خط شکسته آمده است که ابتدا دو روش متفاوت ساده‌نویسی و پیچیده و در هم نویسی متداول بوده است. روش پیچیده آن که متمایل به تعلیق است را «خط ترسل» نیز گفته‌اند که به سختی خوانده می‌شود این نوع خط را مرتضی قلی خان شاملو از ترکیبات تعلیق و نستعلیق و شکسته، اتخاذ کرد و این خود دلیل واضحی است بر این که خط شکسته در آن زمان در مرحله ابتدایی بوده است.

محمد شفیع حسینی هروی معروف به «شفيعا» خط شکسته را ابداع نمود و به این خط نظام بخشید. وی اصلاحات عمده‌ای در آن به وجود آورد و از آن پس خط شکسته معمول شد. نمونه‌های موجود این خط گواه آن است که «مرتضی قلی خان شاملو» و «شفيعا» هر دو از پیشگامان خط شکسته بوده‌اند.

خط شکسته که به «زلف عروس» تشبیه شده است، با ظهور درویش عبدالمجيد طالقانی به کمال قانونمندی و اصول و قاعده و زیبایی رسید، و او به این خط صورت خاصی بخشید. شاگردان و پیروان درویش و خوشنویسان دیگری همچون سید علی اکبر گلستانه که در خط شکسته درخشیدند موجب انتشار و رونق این خط شدند.

چلیپا

چلیپا در لغت به معنی «صلیب» و در فرهنگ آنندراج، نوشتن مشق با خط‌های اُریب آمده است. همچنین در فرهنگ معین به عنوان خط منحنی و کج تعریف شده و در برهان قاطع کنایه از زلف پیچیده معشوق است.

صائب تبریزی زلف چلیپا را این گونه تشبیه کرده است:

 

این سطرهای آه که هر جا نوشته‌ایم از روی آن دو زلف چلپا نوشته‌ایم

 

در چلیپا نویسی خطوط کرسی به صورت مایل نوشته می‌شوند و در پایان هر مصراع حروف و کلمات تمایل شوق‌آمیزی را برای بالا نشینی از خود نشان می‌دهند.

غلامحسین امیرخانی درباره چلیپا نویسی می‌گوید: «چلیپا در اصطلاح خوشنویسی به نوشتن مورب دو بیت، یعنی چهار مصراع از شعری با مضمون و پیام واحد که در یک صفحه مستطیل و در چهارچوب و قواعد کلاسیک نگاشته می‌شود، اطلاق می‌گردد که اوج هنرنمایی و ذوق و ابتکار و توانایی‌های اجرایی خوشنویس در آن تجلی می‌یابد. هنرجوی خوشنویس پس از رسیدن به مرحله عالی، ضمن رعایت نکات اصولی در مورد حسن تشکیل و حسن وضع که درباره سطر و دو سطر فرا گرفته، باید چهار سطر شعر را که امکان دارد از نظر شاکله و هندسه حروف و کلمات ناهمگون و ناموزون باشد در مجموعه‌ای به نام چلیپا بنویسد بدون آن که از ترکیب نسبت‌های طلایی هر سطر رنگ ببازد. ضمن آنکه در مجموع و در هر چهار سطر نیز نسبت‌های مشترک چون زنجیرهای به هم پیوسته، اتحاد و پیوستگی خود را حفظ کنند. در عين حال باید همواره اصول زیبایی اعم از: تقارن، تناسب، توازن، تعادل و نواخت، بدون تکلف و تصنع در ریتم و آهنگ مناسب مشهود باشد.»

فاصله دو سطر از چلیپا که طول بحر شعر آن معمولی یا متوسط (نه کوتاه و نه بلند) باشد، باید بین ده تا دوازده نقطه باشد و اشعاری که دارای بحر بلند است می‌توان این فاصله را تا پانزده نقطه افزایش داد. برای مصراع‌های کوتاه در هر سطر، یک کلمه کشیده و برای مصراع‌های بلند، دو کشیده مناسب‌تر است. بهترین حالت قرار گرفتن کشیده‌ها زیر هم بودن آنهاست و یا اینکه کشیده مصراع دوم نسبت به مصراع اول اندکی به سمت راست میل کند. چلیپا بیشتر با خط نستعلیق نوشته می‌شود اما برخی استادان چلیپا را با خطوط شکسته، نسخ و حتى ثلث هم نوشته‌اند.

قصارنویسی (مقطع‌نویسی)

قصارنویسی یا مقطع‌نویسی از جمله ابتکارات و ترکیب‌بندی خوشنویسان چیره‌دستی است که خط ثلث (ام الخطوط)، خط نستعلیق (عروس خطوط) و خط شکسته نستعلیق (خط عشق) را با چنان نبوغ و خلاقیت خود قلم می‌زنند که بینندگان از تماشای آن حظى وافر می‌برند. این قطعات می‌تواند مشتمل بر مضامینی از آیات روح‌بخش کلام الله مجید، احادیث گهربار پیامبر عظیم‌الشان اسلام (ص) و ائمه اطهار عليهم‌السلام، جملات نغز، اشعار آموزنده بزرگان علم و ادب و فرهنگ، باشد و به صورت کتیبه در قطعات خوشنویسی نقش‌آفرینی کند.

زیبایی و محکم نوشتن در خط نستعلیق، بررسی عمیق در ترکیب‌بندی متوازن و متعادل، تنوع و در ترکیب، رعایت حسن تشکیل، حس وضع، حس همجواری و داشتن تجربه کافی در این شیوه از خوشنویسی میسر است.

خط شکسته که تجلی روح معنوی در قامت كلام و اوج هنر خوشنویسی است، با

پنجه‌ی هنرآفرین شکسته‌نویسان توانا آنچنان رقص موزونی را در نقش بستن کلمات پدید می‌آورند، که هر صاحبدلی را به سرچشمه حقیقت فرا می‌خواند.

خط ثلث که خطی است روحانی و معنوی و از خانواده‌ی اصيل خطوط مستدير و قوسی است، جذاب‌ترین و شیرین‌ترین ترکیبات را به دست توانمند ثلث‌نویسانی که درک بصری عمیقی از زیبایی‌شناسی دارند، در قالب کتیبه، مثنی، خطوط مصور و دیگر فرم‌های تزئینی رقم زده می‌شود.

قصارنویسی که از خانواده‌ی کتیبه‌نویسی است، اغلب با قلم شش دانگ مشقی به بالا نوشته می‌شود و می‌تواند به صورت سرلوحه یک قطعه، پیشانی صفحه، گلوی زیر سرستون بنا، پوستر، عنوان روی جلد کتاب و تابلو به کار گرفته شود. در برخی موارد هدف از این گونه خوشنویسی، خوانده شدن آن نیست، بلکه تنها ترکیب و فرم هنری آن حائز اهمیت است. برخی خوشنویسان، از خطوط دیگر نیز در قصارنویسی استفاده می‌کنند. نمونه‌هایی از قصارنویسی، با خط نستعلیق استادان معاصر در اینجا آورده شده است و نمونه‌های قصارنویسی با خط ثلث استادان برجسته، در بخش ثلث آمده است.

سیاه مشق

سیاه مشق نوعی از خط است که خوشنویسان برای تمرین خطوط نستعلیق و شکسته نستعلیق، مفردات و ترکیبات مختلف را مکرر و پیاپی می‌نویسند و با تکرار حروف و کلمات با یک قلم یا قلم‌های مختلف در یک صفحه آثار بسیار زیبایی را پدید می‌آورند. در سیاه مشق خواندن مطلب اهمیت چندانی ندارد، اما از لحاظ ترکیب‌بندی، و رعایت توازن در سیاهی و سفیدی حائز اهمیت است، و می‌توان در برخی از آثار خلق شده، آن را اوج هنر خوشنویسی دانست چرا که تنها خلاقیت و زیبایی سیاه مشق مورد توجه است، نه مضمون و محتوای ادبی آن.

سابقه تاریخی سیاه مشق به قرن دهم هجری بازمی‌گردد، و ابتدا برای تمرین و مشق نوشته می‌شد، و بعدها به صورت اثر هنری و قطعه نویسی درآمد و آثار برجسته‌ای به وجود آمد. سیاه مشق در عین حال که نمودار تسلط، ممارست، پشتکار، شور و شوق استادان خوشنويس است غالبا دلپذیر، جذاب و چشم‌نواز است و لطفی خاص دارد از این رو سیاه مشق استادان را در ضمن کتاب‌ها و رسالات خوشنویسی درج و چاپ می‌کنند. از سیاه مشق در هنرهای تزئینی نیز استفاده می‌شود. خطوط ثلث و نسخ را نیز می‌توان به صورت سیاه مشق نوشت. سیاه مشق را می‌توان به صورت چلیپا (مورب)، یک سویه افقی، دو سویه، سه سویه (افقی، عمودی و مایل)، قصارنویسی یا در هم نوشت. اکثر استادان متقدم، آثار ارزشمندی در سیاه مشق نویسی دارند. میرحسین ترک، میرزا کاظم، میرزا غلامرضا اصفهانی و عمادالکتاب سیفی بیشترین آثارشان را در سیاه مشق پدید آورده‌اند. دیگر استادان بزرگ نستعلیق نیز قطعات مختلفی از سیاه مشق را نوشته‌اند. صائب تبریزی درباره سیاه مشق و چلیپا گفته است:

 

صفحه دل سیه از مشق تمنا کردیم کعبه را بتکده زین خط چلیپا کردیم

خط دیوانی

منشیان دولت عثمانی در ترکیه، از خط تعلیق، خطی را ابداع کردند که چون مخصوص امور دیوانی و مکاتبات رسمی بود، آن را خط دیوانی نام نهادند. مؤلفان کتب تاریخ خط درباره وضع و تطور خط دیوانی چنین گفته‌اند:

- خطوط دیوانی و چپ و سیاقت و طغرایی، به تبع خط تعلیق مقرر گردیده است.

- خط دیوانی و خط رقعه از اختراعات خطاطان عثمانی است.

- محمدطاهر الكردي المکی در کتاب خود گوید: «بدین واسطه دیوانی نامیده شد که از دیوان همایونی سلطانی صادر گردیده و کلیه اوامر شاهی و انعامات فقط با این خط نوشته می‌شد، و این خط سّری از اسرار قصرهای سلطانی بوده که جز کاتب آن و به ندرت، دانش پژوهی از زیرکان، آن را نمی‌شناخته است. ابراهيم منیف اول کسی بود که چند سال بعد از فتح قسطنطنیه قواعد خط دیوانی را وضع کرد و پس از آن خط دیوانی رواج پیدا کرد و حوالی سال ۱۲۸۰ ه.ق. توسط ممتاز بک بر زیبایی و استواری آن افزوده شد، همچنین محمد عزت و برادرش حافظ تحسین که استاد در خطوط دیوانی و رقعه هستند، در به کمال رسیدن و زیباتر شدن خط دیوانی تأثیر گذار بوده‌اند. پس از انقراض سلسله آل عثمان به دست آتاتورک، همه این صناعات خطی را باطل کردند و خط لاتین را جایگزین نمودند.»

- ناجی زین‌الدين المصرف می‌گوید: «بعد از فتح قسطنطنیه به دست سلطان محمد فاتح (۱۴۸۱- ۱۴۲۹م.)، این قلم (دیوانی به صفت رسمی شناخته شده و گویند، ابراهيم منیف اولین کسی بود که قواعد آن را وضع کرد.»

خط دیوانی هم‌اکنون در کشورهای عربی رواج داشته، و خوشنویسان عرب ترکیبات زیبایی از این خط را در مرقعات و قطعات خوشنویسی خود به کار می‌برند. خط دیوانی بر سه نوع است: دیوانی خفی، دیوانی جلی و دیوانی جلی زورقی.

خط دیوانی خفی

نوع ساده دیوانی را دیوانی خفی نام نهاده‌اند. این خط معمولا بدون حرکات و تزئینات نوشته می‌شود. نقطه‌ها در دیوانی خفی مانند نقطه‌های خط رقعه گذاشته می‌شود؛ یک نقطه، دو نقطه و سه نقطه نشان داده می شوند.

خط دیوانی جلی

اواخر قرن دهم و اوائل قرن یازدهم هجری قمری از خط دیوانی، خط تزئینی و زیبایی به نام «دیوانی جلی» پدیدار گشت. تزئینات خط دیوانی جلی از خط چینی اقتباس شد و اختراع و ابتکار آن توسط شهلا احمد پاشا که از رجال دولت عثمانی است، صورت گرفته است. خط دیوانی و دیوانی جلی را «خط همایونی و مقدس» نیز گفته‌اند و سبب تسمیه آن به مقدس (از لحاظ كتابات سلطانی)، همان سلطانی که ظل‌الله في‌الارض و مورد تقدیس بوده است، می‌باشد. در برخی موارد خوشنویسان دولت عثمانی از خط دیوانی جلی برای تزئین صفحات نیز استفاده می‌کردند.

از خصوصیات بارز خط دیوانی جلی، آرایش و پر کردن فضاهای خالی به وسیله اعراب، عناصر تزئینی گوناگون و گذاشتن نقطه‌های ریز است. تمام مجموعه خط به صورت توده ساختاری مستطیل‌شکل با حروف عمودی کمی مایل، نشان داده می‌شود. از ویژگی‌های دیگر این خط، تزئین انتهای حروف عمودی «ا، ط، ک، ل» با نقش اسلیمی زیبایی، که تمایز آن را با خط دیوانی خفی نشان می‌دهد. این نوع دیوانی جز بدین ترتیب، حسن زیبایی‌اش ظاهر نمی‌شود و نوشتن آن مستلزم دقت و صرف وقت بسیار است. خط دیوانی تا سال ۱۳۴۲ ه ق. رواج داشت، و پس از آنکه خط ترکیه به لاتین تبدیل شد، مانند سایر خطوط اسلامی از رونق افتاد ولی امروزه در تمامی کشورهای عربی متداول است. خط دیوانی در ایران هیچ‌گاه معمول نبوده است و فقط از باب تفنن آن را می‌نویسند.

خط دیوانی جلی زورقی

نوعی از خط دیوانی جلی، که خوشنویسان آن را با الهام از شکل قایق و کشتی می‌نویسند را خط دیوانی جلی زورقی می‌نامند.

خط واوی (قلم واوها)

خط واوی خطی است که با تأکید بر حرف «و» نوشته می‌شود. در این خط با کنار هم قرار دادن و تکرار واوها، ترکیب زیبایی در قطعه نویسی به وجود می‌آید. برای نگارش این خط، آیاتی از کلام‌الله مجید که دارای واو‌های مکرر است انتخاب و با استفاده از خط ثلث - که ترکیب‌های متنوع و جذابی را پدید می‌آورد - نوشته می‌شود. خط واوی یکی از انواع خطوط تزیینی بوده که در «نقاشی خط»، «خط و نقش» و «خطوط گرافیکی» می‌تواند کاربرد داشته باشد. قطعات واوی را می‌توان با سایر خطوط از جمله محقق و دیوانی نیز کتابت نمود. استادان خط ثلث در ترکیب‌بندی خط واوی مهارت و استعداد ویژه‌ای دارند و آثار زیبا و ارزشمندی را خلق کرده‌اند.