انواع خط در هنر خوشنویسی ایرانی (بخش اول)

هزاران سال قبل که زبان پدید نیامده بود و بشر هنوز لغتی نمی‌شناخت تا حرف بزند، برای نمایش فکر و اندیشه خود، نشانه‌ها و خطوطی بر خاک، سنگ، لوح گلی، لوح چوبی و... ترسیم می‌کرد و پیداست که نخستین نوشته انسان بسیار ساده و بچه‌گانه بوده است. آنان به صورت خشن و نازیبایی شکل اشیاء و چیزها را می‌کشیدند و بدان طريق، مقصود خود را بیان می‌کردند.

به عبارتی اجداد خط‌های کنونی، تصویرهای نخستین هستند؛ و متون چاپی امروز که در آنها، مفاهیم به کمک خط بیان می‌شود، تکامل یافتهٔ تصویرهایی است که برای مقاصد گوناگون و آسان کردن ادراک مسایل برای مخاطب یا ساده‌تر منتقل کردن مفاهیم و برقراری ارتباط توسط انسان ترسیم شده است. این نوع خط را خط تصویری یا اندیشه نگاری نامیده‌اند.

مردم بین‌النهرین نیز مانند سایر ملل در آغاز از خط تصویری استفاده می‌کردند و لوحه‌هایی که در کیش به دست آمده این مطلب را تأیید می‌کند. لوحه‌هایی که از گل رس و لای رودخانه‌ها تهیه می‌شد برای نوشتن به کار می‌رفت، این لوحه‌ها  از خمیر نرم و خالص تهیه می‌شد که برای نوشتن بسیار مناسب بود و قلم‌های فلزی برای نوشتن روی آنها به کار می‌رفت. در این رسم‌الخط به تدریج تغییراتی ایجاد شد، تصاویری که از انسان و حیوانات و نباتات بود به صورت ساده‌ای در‌آمد، دایره‌ها و خطوط منحنی هم به شکل چند ضلعی و خط‌های منکسر ترسیم می‌شد و بر اثر این تغییرات، خطی که به خط میخی معروف شده است، در بین‌النهرین به وجود آمد. این نوع خط در حدود سه هزار سال، یعنی تا آغاز ظهور عیسی مسیح (ع) رواج داشت.

خط تصویری عیلامی

امپراتوری عیلام در مشرق بابل واقع شده بود و نقش مهمی در تاریخ تمدن ایران داشت. مرکز تمدن عیلام شوش بود که از همسایگان شرقی کشورهای بین‌النهرین محسوب می‌شود. ویل دورانت در این باره می‌گوید: «در اواسط نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، باستان‌شناسان فرانسوی به آثار انسانی دست یافتند که تاریخ آنها به ۲۰٫۰۰۰ سال قبل بازمی‌گردد و نیز شواهد و اسنادی از فرهنگ و تمدن پیشرفته‌ای یافته‌اند که قدمت آن به ۴۵۰۰ سال ق. م. می‌رسد. آن‌چنان است که در آن زمان مردم عیلام تازه از زندگی بیابان گردی و شکار و ماهیگیری بیرون آمده بودند؛ ولی در همان زمان سلاح و افزارهای مسی داشتند، زمین را می‌کاشتند، حیوانات را اهلی می‌کردند، با خط نویسی دینی و اسناد بازرگانی آشنا بودند، آینه و جواهرات را می‌شناختند، و بازرگانی آنان از مصر تا هند ادامه داشت. در کنار افزارهای سنگ چخماقی صاف شده، که ما را به عصر سنگ جدید می‌رساند، گلدان‌های خوش‌ساخت گِردی می‌بینیم که بر آنها نقوش هندسی با تصاویر زیبای حیوانات و گیاهان رسم شده، و پاره‌ای از آنها در شمار بهترین آثار هنری ساخت دست بشر به شمار می‌رود... کشور شوش ۶۰۰۰ سال بزيست، و در این مدت شاهد اوج عظمت سومر، بابل، آشور، پارس، مصر، یونان و روم بود، و به نام شوش با کمال جلال، تا قرن چهاردهم میلادی پا بر جا ماند.»

خط تصویری سومریان

یکی از تمدن‌های باستانی مربوط به حاشیه‌های رودخانه‌های دجله و فرات متعلق به سومریان است که در حدود ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد در اراضی مسطح بین‌النهرین سکنی گزیدند. مهم‌ترین و شگفت‌انگیزترین چیزی که از سومریان بر جای مانده «خط نویسی» آن مردم است. ویل دورانت درباره ادبیات و خط نویسی سومریان می‌گوید: «این هنر به اندازه‌ای در نزد آنان پیشرفته بود که به وسيله آن می‌توانستند اندیشه‌ها و افکار مفصل و پیچیده خود را درباره بازرگانی، شعر و دین بیان کنند. نبشته‌های قدیم‌تری که به دست آمده بر روی سنگ است، و تاریخ آن به ۳۶۰۰ ق. م. می‌رسد. در حدود ۳۲۰۰ ق. م. الواح گلی ظاهر می‌شود، و چنان به نظر می‌رسد که در آن هنگام سومریان با این کشف عظیم بسیار شادمان شده‌اند. این یکی از خوشبختی‌های ماست که مردم بین‌النهرین نوشته‌های خود را با مرکب فاسد شدنی، و بر کاغذی که زود از میان می‌رود، ننوشته‌اند، بلکه توانسته‌اند با آلت تیزی با استفاده از این ماده نرم، یادداشت‌هایی از حوادث، صورت قراردادها، قباله‌ی املاک، صورت خرید و فروش، متن احکام قضایی، و نظایر آنها را بنویسند و از همه اینها تمدنی بسازند که اثر نیش قلم در آن از دم شمشیر هیچ کم نباشد. در آن هنگام که منشی از نوشتن لوح فراغت می‌یافت، آن را در آتش می‌پخت، یا مقابل حرارت آفتاب می‌گذاشت؛ به این ترتیب، طول عمر نوشته در حوادث روزگار بسیار بیش از کاغذ می‌شد، و تنها نوشته بر سنگ، در ماندن بر آن ترجیح داشت. پیدایش خط میخی، و تطور و تکامل آن، بزرگترین منّتی است که سومریان بر تمدن جهان دارند.»

آنچه مسلم است این است که سومری‌ها مخترع نخستین خط و کتابت بوده‌اند. آنها به طرق مختلف در تکامل و پیشرفت خط گام‌های مؤثری برداشتند تا آنجا که نتیجه کوشش ایشان منجر به ایجاد خط میخی گردید.

خط تصویری را نباید با نقاشی اشتباه کرد؛ اگر چه مرز معینی میان آنها وجود ندارد. در نقاشی چیزی که قابل رؤیت باشد و یا حادثه‌ای که رخ داده است تصویر می‌شود و هدف آن زیبایی‌شناسی و تفکر هنری است، اما برای خط تصویری، هنر در تصویر کردن در اکثر مواقع چندان مهم نیست و تصویر، اغلب طرح سطحی است که برای بیان خبر و اطلاع رسانی به کار می‌رود. خط تصویری نیز اغلب می‌تواند از روش‌هایی که خط اشیایی استفاده کرده، بهره جوید. انسان، حیوانات و اشیاء را می‌توان با تمام جزئیات ترسیم کرد یا برعکس، به صورت شرطی تصویر کرد؛ مثلا گله چهارپایان را می‌توان با ترسیم سر خلاصه کرد و یا مفاهیم انتزاعی را می‌توان به صورت نمادی نشان داد.

خط هیروگلیف

واژه‌ی هیروگلیف که به حروف به کار رفته در خط مصریان باستان اطلاق می‌شود، واژه‌ای است یونانی و به معنی «خط خدایان» است. قدیم‌ترین خط هیروگلیف شناخته شده مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد است، اما اصل و منشأ آن را باید خیلی جلوتر از تاریخ مزبور جستجو کرد. خط هیروگلیف تا سال ۳۹۰ م. که مصر زیر سلطه رومی‌ها قرار داشت تغییرات زیادی نیافت، گرچه طی سده‌ها نشانه‌های هیروگلیفی از تقریبا ۷۰۰ شکل به ۵۰۰۰ شکل افزایش یافته بود.

کاتبان مصری استادان هنر نوشتار و در نتیجه استادان تعلیم خط هیروگلیف بودند، زیرا معلمی در عمل منحصر به تعلیم خط بود. با در نظر گرفتن تعداد علامت‌هایی که می‌بایست به حافظه سپرده شوند و پیچیدگی زیاد خط هیروگلیف، معلمی وظیفه بسیار سنگینی بود. پسران در ده سالگی وارد مدرسه می‌شدند. بیشترشان فقط چند سالی در آنجا می‌ماندند، اما اغلب آنهایی که استعداد بیشتری داشتند درس خود را تا سن بلوغ ادامه می‌دادند.

کاتبان مصری، برخلاف همتایان بین‌النهرینی خود، وسایل گوناگونی را برای نوشتن به کار می‌بردند. حجاران و صنعتگران، خط هیروگلیف را بر دیوار مقابر، ستون‌ها، تندیس‌ها، تابوت‌ها و مهرها به کار می‌بردند. حتی از آن به عنوان نقش‌مایه برای آرایش لوحه‌های زرین و چوبین استفاده می‌کردند، و بر روی پاپیروس هم که ظریف و نرم و صاف بود می‌نوشتند. کاتب برای نوشتن، طومار، پاپیروس را با دست چپ می‌گشود و شروع به نگارش می‌کرد و به تدریج با دست راست آن را می‌پیچید. وی با قلمی از نی به درازای بیست سانتی‌متر، با مرکب غلیظ که از آب و دوده و تثبیت کننده‌ای مانند صمغ ساخته می‌شد، می‌نوشت. عنوان‌ها، سرنامه‌ها و آغاز فصل‌ها با مرکب قرمز نوشته می‌شد که نوعی شنگرف (سولفید جیوه یا اکسید سرب) بود.

مصریان در کتیبه‌ها، دو نوع حجاری می‌کردند: یکی نقش‌های برجسته و دیگری نقش‌های گود و کنده شده. مجلس یا میدان جنگ را برجسته حجاری می‌کردند، و

زندگی اجتماعی خودشان را که در کتیبه‌ها به خوبی نشان داده‌‌اند را با نقش‌های گود کنده کاری می‌کردند تا از ریزش مصون بماند. کتیبه‌های معابد و مقابر را یا بر دیوارها می‌نوشتند، و یا در صفحه‌های سنگی حجاری کرده و نصب می‌نمودند.

خطوط اسلامی

خط نبطی - نبطی‌ها اعرابی بودند که زبان آرامی را به عنوان زبان ادبی و رسمی خود به کار می‌بردند. خط نبطی در شهرهای بصری، حیرون و صلجد در شام قدیم، و در حوران (ناحیه‌ی شرقی فلسطین) معمول بوده است. از خط نبطی دو نوع يافت شده است که یکی شبیه خط آرامی و دیگری نزدیک به خط کوفی (عربی) است که آن را نبطی متاخر نامیده‌اند. این خط با تصرفاتی که در آن به عمل آمد، اصل و ریشه خط نسخ قدیم می‌باشد. خط نبطی متأخر از قرن دوم میلادی تا قبل از اسلام در کتابت‌های عرب متداول بوده است.

کتیبه‌های نبطی بدست آمده عبارتند از: کتیبه‌های ام‌الجمال، كتيبه‌ی النماره (حران شرقی)، نقش زبد (جنوب شرقی حلب) و نقش حران (واقع در سوریه).

خط عربی

زبان عربی به گروه خطوط الفبای سامی تعلق دارد. خط عربی شمالی ویژه کتابت قرآن مجید گردید. این خط با خط نبطی ارتباط دارد که آن هم از خط آرامی نشأت گرفته است. قلم عربی توسط سه نفر از قبیله بولان که در انبار سکونت داشتند به وجود آمد. «مرامر بن مره» صورت و شکل حروف، «اسلم بن سدره» فصل و وصل و «عامر بن جدره» نقطه گذاری حروف را وضع نمودند. الفبای خط عربی از ۲۹ نویسه تشکیل شده که از ۲۲ نوسه همخوانی و هفت نشانه‌ی اضافی برای نشان دادن ظرایف دقیق‌تر و تلفظ عربی ساخته شده است. بعد از معاشرت اعراب با مردم حیره و بنای شهر کوفه در نزدیکی حیره، از خط نبطی خطی بوجود آمد که آن را جزم خواندند. خطوط منشعب شده از خط جزم هر یک به نامی که منسوب به محلشان بود معروف شدند. خط انباری به انبار، خط حیری به حیره، خط مکی به مکه و خط مدنی به مدینه. خطوط دیگری که شکل گرفت عبارت بودند از: خط مائل (شیب‌دار)، خط مشق (مطول) و خط نسخ (نسخ حجازی).

خط کوفی

خط کوفی توسط حرب بن امیه بن عبد شمس که از دانشمندان قریش بود به مکه برده شد. وی مدتی در کوفه ماند و طریقه نوشتن خط کوفی را از استادان خط آموخت. اولین کسی که خط کوفی را به نظم و قاعده درآورد «مرامر بن مره» بود. این خط بدان جهت به کوفی مشهور شد که چون کوفه مقر خلافت حضرت علی (ع) گردید و خود آن حضرت هم یکی از کاتبان آن خط بودند، رواج بیشتری یافت و احکام و ارقام بدان نوشته شد، لذا از آن پس به خط کوفی شهرت یافت.

حضرت علی (ع) که در استادی ایشان شکی نیست به آموزش خط کوفي اهتمام ورزید و تا سال ۳۱۶ ه.ق. دست خط شریفشان نمونه و سرمشق کاتبان جهان گردید و حسن خط و نيكو شدن کتابت فرزندان ارجمندش حضرات حسنین علیهم السلام نیز شایسته بیان است. از شاگردان مهم حضرت علی (ع) می‌توان: ابن عباس، خالد بن ابی الهياج (اولین کاتب قرآن) و عبیدالله بن ابی رافع را نام برد.

خط کوفی در ابتدا نقطه نداشت و این امر در نوشتن قرآن تولید اشکال می‌کرد. چون حروف شبیه به هم بود. بعد حروف مشابه را با نقطه رنگی متمایز کردند، و این کار در نیمه دوم قرن اول هجری قمری شروع شد و اولین کسی که در به کار بردن نقطه اقدام نمود، ابوالاسود الدئلی است که به امر حضرت علی (ع) اقدام به این عمل نمود. نقطه گذاری خط کوفی بعدها توسط دو تن از شاگردان ابوالاسود، به نام‌های ناصر بن عاصم و یحیی بن يعمر و سپس توسط یزید فارسی، ابوحاتم سجستانی و الخليل بن احمد فراهیدی که این سه تن ایرانی بودند، به کمال رسید.

انواع خط کوفی

انواع کوفی مشرقی که از صدر اسلام به بعد وجود داشته عبارت‌اند از: کوفی مائل (مایل)، کوفی مشق، کوفي مقور (انحناء دار)، کوفی اولیه، کوفی بسيط یا ساده (بدون نقطه و اعراب)، کوفی کهن، کوفی مبسوط (زاویه‌دار)، کوفی مشتق (کوفی ساده همراه با نمادهای تزئینی)، کوفی جمیل، کوفی متحول (کوفی همراه با اعراب و اعجام)، کوفی مصاحف، کوفی منقوط (کوفی اعراب گذاری با نقطه)، کوفی خراسانی (کوفی دارای الف و لام‌های کشیده و موازی)، کوفی رازی (از انواع کوفی ایرانی)، کوفی متکامل (کوفی تکمیل شده اولیه با اعراب و نقطه)، کوفی پیرآموز (ایرانیان این خط را در زمان ساسانیان از خطوط هفت‌گانه خود استخراج کردند)، کوفی مشکول (کوفی پیرآموز شکل‌یافته همراه با اعراب و نقطه)، كوفي شرقی (کوفی ایرانی)، کوفی مرادف، کوفی غوری (در عهد سلاطین غوری)، کوفی هراتی (در افغانستان و هند رواج داشته)، کوفی محرر (مخصوص کتابت عناوین مصاحف و سر سوره‌های قرآن مجید)، کوفی مصری، کوفی منکسر (الف و لام‌ها و دندانه‌های حروف آن دارای شکستگی‌های باریک و تند و گوشه‌دار است)، کوفی متلاصق (حروف آن به هم چسبیده و نزدیک است)، کوفی مظفر یا ناخنک‌دار (تزئینات ظریف و باریک شبیه ناخن در کلمات و حروف آن وجود دارد)، کوفی مضفور (بافته شده)، کوفی موصلي (الف و لام‌ها با ترکیب اسلیمی جلوه‌گر می‌شود)، کوفي زخرفي (خط با نقش و نگار و زیور تزئین می‌شود)، کوفی سنجری (در دوره سلجوقیان رواج داشته)، کوفی مضفّر یا معقّد یا گره‌دار مشکل (به الف و لام‌ها، الف‌های زاید می‌افزایند)، کوفی مشجر (دارای انشعاباتی شبیه شاخ و برگ درختان است)، كوفي مورق (برگ‌دار)، کوفی مزهر (گل‌دار)، کوفی گره‌دار (در هم پیچیده و تابیده)، کوفی مشبک (شبکه شبکه در هم منظم)، کوفی حاشیه‌دار یا ذی اطار (تكرار طرح یا نقش در بالای این خط به صورت حاشیه یا قاب اطراف خط را احاطه می‌کند)، کوفی طوماری، کوفی فاطمی (در دوره فاطمیان رواج داشته)، کوفی مدور (کوفی ملایم توأم با انحنا و دایره)، کوفی متعاقد الرئوس، کوفی مزین (زمینه آن با گل و برگ زینت داده شده)، کوفی تزئینی ، کوفی موشح (چین‌دار و در هم تنیده)، کوفی موشح قفل (متصل و گره خورده) و خط کوفی مشکَل.