تعلیم خط نستعلیق و قواعد آن (بخش چهارم)

اقسام قط را بر پنج نوع متذکرند. جزم - و محرف - و وسط - مایل به جزم و مایل به انحراف , از استادان قديم سلطانعلی مشهدی-  مولانا میر علی هروی ملا محمد حسین تبریزی و میرعماد و بعضی دیگر قط جزم و محرف را اختیار ننموده و اجازه نداده اند و معمول بر این جاری است که قط می باید وسط- و وسط مایل به جزم باشد و قط نیز از پشت قلم زده شود تا بی عیب و علت و صاف آید و دیگر از قاعده قلم تراشیدن این است که وقتی که قلم را فتح نمودند آنگاه باید شق کنند و شق باید حد متوسط باشد.

نه زیاد گشاده باشد و نه زیاد تنگ بلکه باید در وسط قلم واقع گردد و اگر زیاد و کم گردد حتماً باید زیاده در طرف وحشی ( نوک سمت راست قلم ) و کم در طرف انسی ( نوک طرف چپ قلم ) واقع شود و بعد از آن باید تحت قلم را آماده نمود و اطراف دهنه قلم (پهلوهای قلم) را خوب خالی و هموار کرد بطوریکه ابتدای سر قلم را تا جائیکه احتیاج به تراشیدن بود به یک میزان باشد و در نظر گرفتن این روش، در قلم کتابت بسیار پسندیده است به جهت آنکه در قط زدن قلم تغییری نکرده و صفحات کتابت خفی و جلی نمی گردد و در این جا گفته شده زبان قلم باید پر گوشت باشد نه کم گوشت.

لذا با ملاحظه این طریقه حد متوسط را بایستی رعایت کرد و هرگاه پس از امتحان قلم معلوم شود که قط قلم خوب نبوده باشد مقررات اعاده قط واجب است و گفته شده است که قط اول معمولا خوب نمی شود مگر به قط دوم و سوم و قط باید صاف و بی ریشه باشد و برای آزمایش قط قلم را به نقطه تجربه می نمایند و نقطه باید کاملاً مربع باشد و پس از حصول اطمینان از نیکوئی تراش قلم شروع به نوشتن می کنند.

باید دانست که هشت چیز از برای خط لازم است که خط نیکو و خالی از عیب بدون آنها صورت نمی پذیرد و مولانا جمال الدین یاقوت آن هشت چیز را منظوم ساخته و گوید:

 

اصول و ترکیب و کراس و نسبت صعود و تشمیر و نزول و ارسال

 

اصول در اصطلاح حروف تهجی است و مفرداتش نیز گفته اند و آن از حرف (الف تا یا ) عبارت از ترکیب دادن از دو یا سه کلمه یا بیشتر در یکدیگر می باشد و کراس جمع کرسی است که قبلاً بیان و مذکور گردیده نسبت رعایت موافق نوشتن حروف و کلمات با هم است صعود بالا بردن الف یا لام یا کاف است مانند الف مثال (یا) کلمه انسان یا مثل کلمه ملک و از این قیاس.. تشمیر بالا برگردانیدن آخر دوایر نون (ن) و قاف (ق) و یا (ی) است و این دایره ها به اصطلاح استادان شمره نامیده شده. ارسال در خط نستعلیق نیست و ارسال مربوط و مخصوص سایر خطوط است چنانچه سلطانعلى مشهدی گفته:

 

نسختعلیق را مجو ارسال کاندر این باب نیست قیل و مقال
هست ارسال در خطوط دگر این بدان و از این سخن بگذر

 

اما هر چند که عقیده اهل قلم و ارباب خط و خوشنویسی بعد از او آن است که ارسال در این خط هم موجود است. این دو نکته را نیز که سواد و بیاض نامیده شده توضیح آن را از رهگذر فن خط نبایست ناگفته گذاشت که کاتب را از نیرو به کسب سواد و بیاض نیازی نیست که هر کسی هر خطی بر کاغذ بکشد آن را سواد و بیاضی است و محتاج تمرین و ممارست نیست و از جمله تشمیر را از آن جهت به مداومت نیازی نیست که چون اجزاء تحصیل خط از قوه بفعل بیرون آید دیگر چیزی اضافی باقی نماند که کسب آن کنند و صعود و نزول را نیز شروحی بر این قیاس باشد که قبلا شرح داده ایم.

این رموز از قواعد تعلیمات حروف نیز از بیانات استاد است که نقطه بایستی با تمام قلم نوشته شود به طریقی که مربع متساوی الاضلاع آید و چنانکه چهار خط بر چهار پهلوی او کشیده شود اطراف او با یکدیگر مساوی باشند.

اما الف ( ا ) با دو دانگ قلم نوشته می شود و درازی آن به اندازه سه نقطه یا سه دهنه قلم خودش بوده با سه حرکت که یکی در ابتدای او یکی در وسط و یکی در آخر رقم گردد حرف (ب) و اقسام آن را مختلف نوشته اند (ب ) کوچک پنج نقطه طول و درازا دارد و حرکت آخر آن را مانند نیش زنبور قلمداد کرده اند (ب) بلند یا ممدود و به اعتقاد عده ای از اساتید دوازده و به عقیده بعضی دیگر ده نقطه و معمولاً نه نقطه بوده و شایع است اگر چه امروزه خط را فشرده می نویسند علیهذا نظریه استادان قدیم صحیح و حجت است ولی محل و مورد دارد که در کجا از دوازده نقطه و در چه جا- ده نقطه و غیره باید نوشت. در یک سطر منحصر می توان مد به آن کلمه را ممدود نوشت و فی المثل دوازده نقطه و لیکن در سطری که نویسنده مجبور نیست و حروف وکلماتی دارد که باید ممدود نوشته شود. شك نیست که در آن مورد نه نقطه شایسته و مستحسن بوده و مجاز است و ترقیم ممدود بایستی به قدر یک نقطه مشرف بوده چهار دانگ آن باید سطح مرقوم و دو دانگ آخرش جملگى دوری داشته باشد و دو دانگ اول باید به پنج دانگ قلم نوشته و چهار دانگ بقیه به شش دانگ بطوریکه اگر زیر ابتدای آن را یک نقطه گذارند و خط مستقیمی از زیر نقطه رسم کنند.

به وسط واقعی حرف ممدود آید و متصل شود. در مورد سر(چم) مسطور است که: باید دو نقطه و نیم اندازه آن بوده و منعطف به بالا باشد. در حالیکه مفرد باشد نیم نقطه به نیش قلم و دو نقطه آن به دو دانگ قلم رقم شود و گردن او را اول به يك دانگ قلم رسم نموده بعداً دایره آن را شروع کرد چنانکه انتهای دایره به نیش قلم خاتمه یابد به نحوی که هرگاه از ابتدای سر جیم خطی عمودی بکشند به وسط حقیقی دایره مماس گردد و بیاض طرفین مساوی به نظر آید و چون به نقطه دوم از دایره سرنونی متصل شود نونی اضافه شود یا دایره نون بوجود می آید. هرگاه به تحت یا زیر انتهای دایره یک نقطه بگذارند و خطی راست بکشند با تحت دایره مساوی گردد و نیز دایره های ( س - ش - ص. ع. ق) را بیش از یک نقطه باید دور داد و سر دال (د) یک نقطه آن هم با تمام و یک نقطه آخر آن است البته با دو دانگ قلم و سر (ر) را یک نقطه با نیش قلم و یک نقطه به دو دانگ باید نوشت و حرف (ی) دو نقطه سر (او) و یک نقطه سینه او و دایره اش مانند دایره نون است و بعد از آخر سر او به بعد یک نقطه هم عمق دارد.

مشق - اما مشق بر سه قسم است: نظری و قلمی و خیالی که باید مبتدیان حتماً بدین سه قسم توجه نمایند. اول مشق نظری. دیدن خط استاد و غور و مطالعه در آن و وقوف يافتن به کيفيت و تمتع از لذات روحانی آن است. دوم مشق قلمی که هر مبتدی با دقت و سعی کامل باید ازروی خط استاد تا مدتها بلکه حدود یک سال نقل کند. البته در این قسمت استاد ملاحظه قدرت و استعداد شاگرد را نموده از مفردات گرفته تا مرکبات سرمشق های مناسب برای نقل به وی می دهد و هر بار سطر را مشکل تر انتخاب کرده و می نویسد و هر مبتدی که روش مذکور در فوق را به نحو رضایت بخش به کار بندد و خطش مشابه خط منقول عنه گردد. وارد مرحله سوم از مشق شود.

اعنی مشق، خیالی. در این مرحله هرگاه شخصی مستعد باشد به زودی ترقی کافی خواهد نمود و این مشق عبارت است از تحریر بیست سطر در روز که از روی سلیقه ی شخصی و بدون نقل و اقتباس از خطوط سایرین بنویسد. و این به شرطی است که قبل از آن چند روز خود را به مشق قلمی آماده ساخته باشد و به هر حال هر کاتبی که بخواهد اثری کتابتی که درجه آن ممتاز در خط باشد از خود بر جای گذارد بیش از بیست بیت نمی تواند بنویسد و اگر بیشتر بنويسد خط سطور اضافی بی مغز گردد.

بدیهی است که  فوائد مشق های سه گانه مذکور بی شمار است بدین توضیح که بدون مشق قلمی - خوشنویسی از محالات است و از شرایط آن در ابتدای کار نوشتن صد بیت است در غیر این صورت کاتب در امر کتابت به رتبه عالی نمی رسد و اما توجه بدین نکته لازم است که رغبت زیاد به مشق قلمی و فرار از مشق خیالی کاتب را مقلد صرف ساخته و چنین کسی قادر بر تصرف نشده و مبتکر نخواهد شد (و البته آنچه گفته شد موکول به فراهم بودن اسباب مشق است ) چنانچه مولانا میرعلی هروی گفته:

 

چند در وادی خط صرف کنی نقد حیات بشنو از من سخنی و بنشین فارغ بال
پنج چیز است که تا جمع نگردد با هم هست خطاط شدن نزد خرد امر محال
دقت طبع و وقوفی ز خط و قوت دست طاقت محنت استاد و کتابت به کمال
گر یکی راست از این پنج قصوری حاصل ندهد فایده گر سعی نمائی صد سال

 

بی تردید برای پشت سر گذاشتن این راه طولانی و تحمل ریاضت به منظور حصول معرفت فنون خط همانطور که دستور داده شده است کاتب باید از اعمال ذمیمهٔ احتراز کند به جهت آن که لذات نفسانی طبعاً در روح و جسم شخص اثری باقی می گذارد که مآلاً از اعتدال خارج می گردد و دور نیست که در این عرصه به مقام شایسته نرسد. حاشا که از نفس نا معتدل کاری با اعتدال صورت گیرد که گفته اند: از کوزه برون همان تراود که در اوست

ولنعم ما قال المولانا سلطانعلی مشهدی:

 

ای که خواهی که خوشنویس شوی خلق را مونس و انيس شوى
خطه خط مقام خود سازی عالمی پر ز نام خود سازی
ترک آرام و خواب باید کرد وین به عهد شباب باید کرد
سر به کاغذ، چو خامه بر سودن روز و شب لحظه ای نیاسودن
خط نوشتن شعار پاکان است هرزه گشتن نه کار انسان است

 

این دو بيت هم از مولانا میرعلی هروی است.

 

چهل سال عمرم به خط شد تلف سرزلف خط نامد آسان بکف
زمشقش دمی هر که فارغ نشست چو رنگ حنا رفت خطش ز دست

 

در آداب ساختن مداد ( یا مرکب)

اما در تهیه مداد نقداً به دو نوع از آن اکتفا می شود. اول ساختن مداد مطوس که دستورالعمل را به صورت دو بیتی سروده اند:

دوده شش ضمع و نبات و صبر سه ای رهنمای زعفران د و نیل – دوز نگارد و نیکو بسای
جمله را حل کن به آب مورد مقداری گلاب گر مطوس ساختن داری هوس این است رای

و دوم در ساختن مرکب معمولی: بیت:

 

هم سنگ دوده زاج است هم سنگ هر دو مازو هم سنگ هر سه ضمغ است و آنگاه زور بازو

 

منظور از زور بازو آن که پس از تهیه آلات و ادوات مرکب و ریختن در شیشه زور بازو برای بیشتر جنبانیدن و آمیختگی کامل خیلی مؤثراست. و نیز در این رباعی همان دستور آمده است:

 

بستان درمی دود چراغ بی نم صمغ عربی در او فکن چاردرم
مازو دو درم نیم درم ترکی زاج از بهر مرکبش فرو سای به هم

 

اصولاً برای ساختن مرکب سه نکته را باید در نظر داشت اول، دوده چربی بیرون بردن و چنان است که دوده را در میان کاغذ باید گذاشت و آنگاه در خمیر گرفت و در تنور گرم بر روی خشت پخته باید گذاشت تا خمیر بسته شود. دوم  مازو را در آب باید جوشانید و چندگاه باید گذاشت و روزانه هر چه بر روی آن بسته شود. باید برداشت تا موقعی که دیگر نبندد و صاف گردد. سوم صلایه بسیار که از صد ساعت کمتر نباشد. و باید متصلاً سحق کنند و این عمل را حتماً در هاون آهنی صورت دهند. اما دستوری نیز برای ساختن مداد شخص کتیبه نگار هست که از شرح آن فعلاً صرف نظر می گردد.

اینک رشته سخن را با نقل ابیاتی از حکیم نظامی به پایان می برم و توفیق خوانندگان گرامی را از خدای دانا خواستارم:

 

سخن کان از سر اندیشه نايد نوشتن را و خواندن را نشاید
سخن بسیار داری اندکی کن یکی را صد مکن صد را یکی کن
سخن کم گوی تا بر کار گیرند که در بسیار بد بسیار گیرند