تعلیم خط نستعلیق و قواعد آن (بخش دوم)

از عبدالله بن عباس روایت است که از حضرت رسول (ص) الله پرسیدم معنی آیه:

او اثارة من علم چیست ؟ حضرت فرمودند: خط است که به وسیله آن علم در روزگار باقی می ماند . و نیز آیه : یزید الخلق مایشاء را هم مفسرین به خط تفسیر نموده اند و از جمله منقول است : الخط لسان الیدو الخط ترجمان الانسان . یعنی: خط زبان دست است و همانطور که بی زبان خیالات آدمی به عرصه شهود و بروز نمی آید از دست نیز مطلبی بدون قلم به معرض ظهور نمی رسد.

و نیز گفته شده : القلب معدن و العقل جوهر و القلم صائغ و الخط صياغة . يعنى قلب انسان مانند معدن است و خرد مانند طلائیست که از آن معدن بیرون می آید و بنان چون زرگریست که آن را به طریق مختلف برنگارد و خط زرگریست، یعنی ساخته شده از طلا و صاحب نظران را عقیده بر این است که این خط را چهار گونه اسباب است بدین شرح : یکی از نیکوئی خط سیاهی مرکب است . دیگر نگاشتن از روی آداب و قواعد و قانون خطی و دیگر قلم خوب با تراش نیکو و دیگر کاغذ نیکوی ملایم که عمده اسباب آن است . مخفی نماند که این جمله هم از قول افلاطون حکیم بین هنرمندان و خوشنویسان شهرت بسزائی دارد که :

الخط هندسهٔ روحانیه تظهر بآلة جسمانیه : یعنی خط هندسه ای است روحانی که مجسم شده با آلت جسمانی، یعنی اشکال هندسی آن به مدد ذوق در ذهن نقش پذیر می گردد و با دست و قلم که ابزار نوشتن هستند باید به صورت خطوط در آیند .

ابن خلکان و بعضی از مؤلفین کتب معروف دیگر نوشته اند : اول کسی که کتابت خط عربی را بنا نمود حضرت اسماعیل ذبیح بود و این خط بین فرزندان آن پیغمبر  به جای ماند تا زمانی که خط کوفی معمول شد و گفته شده که انبیاء دارای خطوط مختلفه بوده اند که مرا با صحت و یا نادرست بودن آن کاری نیست :

قلم یعنی:(خط) حضرت آدم سریانی - قلم شیث صولیانی- ادریس ریادی - حضرت نوح خزرمی - حضرت ابراهیم یرهمی - حضرت اسحق یونانی - حضرت موسی عبرانی - حضرت داود غریری - حضرت سلیمان کاهنی - حضرت عیسی رومی - حضرت شمعون افرنجی – جرجیس قبطی – دانیال ارمنی(!!) خط حضرت رسول الله (ص) عربی بود که بی تردید افضل تر از خطوط سایرین مذکور در فوق است و حدوث خط کوفی که همان خط عربی معروف بوده که آن هم دویست سال قبل از بعثت و هجرت بوده است. باز نوشته اند سلسله خطوطی را که از حضرت آدم تا حضرت سلیمان از آنها نام برده شده همه از جهت راست به چپ تحریر می گردید و لیکن از خطوط حضرت عیسی تا دانیال پیغمبر همه از سمت چپ به راست نوشته میشده.

محمد یوسف لاهیجی در کتاب تذکره الخطاطین خود ( که یک جزوی است از اجزای تاریخ کلام الملوک) در باب پدید آمدن خط و در تذکر احوال ارباب خط می نویسد:

( بدان که اصل خط نقطه ای است. هرگاه دو نقطه یا سه نقطه را به هم پیوستی خط باشد.)

و ادامه می دهد: ( یافعی در تاریخ خود اسم علی بن هلال مشهور به ابن بواب را ذکر کرده که جمیع کتاب اعم از سکان شرق و غرب دوازده خط است.

1.عربی 2. حمیری 3. یونانی 4. فارسی 5. سریانی 6. عبرانی 7. رومی 8. قبطی 9. بربری 10. اندلسی 11. هندی 12. چینی ... الخ) ولی هیچ گونه ذکری از تاریخ ایجاد و عصر شیوع آنها به میان نیاورده است. در برخی از کتب این هفت گونه خط دیگر را نیز زائداً علی ماسبق ضبط کرده اند: 1-تمودی 2- حجری 3- رومی 4- مغلوب 5- کوفی 6- معقلی 7- گرجی و بنا بر اقوال بعضی مأخذ، این خطوط سته اولیه بوده و به یکدیگر می نوشته اند و پیش از روزگاری که خط فارسی معمول گردد ابتدا خط معقلی بود که مجموع آن در سطح است و هیچ دور ندارد و بهترین گونه از نوع خط معقلی آن است که سواد و بیاض آن در خواندن سهل باشد. و به قول محمد یوسف لاهیجی : ( ... بعد از آن خطی که بدان وحی الهی و اوامر و نواحی رسالت پناهی را می نوشته اند کوفی بود و بهتر از شاه ولایت کس این خط را ننوشت ... الخ)

به اتفاق جمهور تذکره نویسان و مورخین از زمان ظهور اسلام به بعد از اصحاب پیغمبر کسانی را که به خوبی بر سایرین ممتاز بودند پنج تن را ذکر می کنند :

1. امیر المومنین علی علیه الاسلام

2. عمر بن الخطاب

3. عثمان بن عفان

4. ابی بن کعب

5. زید بن ثابت

به طوری که در تاریخ خط « نگاشته نویسنده سطور» مذکور گردیده است این اقلام از خطوط در دوره اسلام معمول بوده است: ۱. طومار ۲. سجلات ۳. عهود 4. موأمرات 5. امانات 6. دیباج 7. مدیح 8. مرصع 9. ریاس 10. غبار 11. درخس 12. بیاض و حواشی.

بدیهی است هر یک از اقلام نامبرده فوق خطی مخصوص به خود بوده و برای حوائج مخصوصی به کار برده میشده است مثلاً قلم طومار و ثلث منحصر به جلی نویسی بوده و در کتیبه های عمارات باشکوه و آثار تاریخی به کار می رفته. سجلات که قلمی خفی بوده - و قلم عهود و مؤامرات و امانات قلم متوسط بوده که احکام و قبال ها را به آن می نوشتند - و قلم دیباج و مرصع و مدیح و ریاس اقلام خوشنویسی بوده و از یک دانگ قلم تا شش دانگ نوشته میشده لکن قلم غبار و درخس و بیاض و حواشی اقلامی بوده در نوشتن، که قرآن و کتب مختلفه را بدانها می نوشته اند.

و این خطوط که از فروع خطوط کوفی نامبرده شده اند تا زمان ابن مقله معمول بوده تا اینکه او: خطوط محقق و ریحان - ثلث ریحانی رقاع - نسخ - را وضع کرد و همه این اقلام بین الناس متداول گردید و با اینکه مقصود غائی از احداث این خط ها تسهیل امر خواندن و نوشتن بود با این حال وافی بدین مقصود نبود ناچار حسین بن علی فارسی کاتب معروف عصر عضدالدوله دیلمی پس از تعمق بسیار از خط نسخ و رقاع و ثلث خط - تعلیق را وضع نمود و مراسلات دیوانی را بدان خط می نوشت و پس از این منشیان آن دوره از وی پیروی کرده از این جهت تعلیق به خط ترسل نیز معروف شد و این خطوط تا حدود سال هفتصد هجری متداول بود - آنگاه خواجه میرعلی تبریزی از خط نسخ و تعلیق - خط نسختعلیق یا (نستعلیق) را به جهت کتابت کتاب های فارسی احداث کرد و قواعدی مانند خط نسخ برای آن خط تعیین کرد که تا این زمان یکی از بهترین و عالی ترین خطوط کامل دنیا شناخته شده و هم از جهت زیبائی خاص خود در خور توجه است. سپس به لزوم تند نویسی آن- به قول تاریخ، مرتضی قلی خان شاملو حاکم هرات در مائه یازدهم هجری با تغییراتی که در آن خط صورت داد خط شکسته را وضع نمود که در موارد تعجیل (یا تفنن در تنوع و زیبائی صوری) نویسنده قادر باشد به سرعت مطالب مکاتباتی را نوشته و از طرفی از قاعده نیز خارج نباشد.

شفیعای هراتی منشی همین مرتضی قلی خان بوده و خط شکسته را از وی آموخته و خود این قلم را خوش نوشته و مشهور آفاق گردید و او گویا بعضی از کلمات را از خط شکسته تعلیق به جهت زیبائی بیشتر و تکمیل تکنیک فنی بدان اضافت نمود مانند رأی پیچیده و یا نون و غیره و این خط پس از آن معمول گردید. پوشیده نماند خطی که باید بحلیه محاسن این فن آراسته باشد به دو قسم است. تحصیلی و غیر تحصیلی-  تحصیلی آن است که باید در خدمت استاد تعلیم گرفته و قواعد و آداب آن را بیاموزد و غیر تحصیلی آن است که نویسنده به استعداد و ممارست و مداومت فراوان بدست می آورد - ولی اهل خط را عقیده بر آن است که خط غیر تحصیلی بر اصل و پایه محکمی استوار نیست و از این رو درباره یکی از این گونه نویسنده ای که گویا مغرور و خودپسند نیز بوده است گفته اند :

 

گر آن كاتب که دارد دعوى خط خیال و خودپسندی برده هوشش
از این رو خط او اصلی ندارد که تعلیم کسی نشنیده گوشش

 

اما خط تحصیلی - چون این خط بر پایه و بنیان محکم و صحیحی ابداع شده است برای بهره گرفتن کسانی که صاحب ذوق و استعداد هستند و مراحل نخست و متوسط را برای رسیدن به هدف نهائی خود که دریافت غایت کمال خوشنویسی است می پیمایند، ناگزیریم در این جا به شرح اجمال قواعد حسن خط بپردازیم، و ایمان کامل داریم که با وجود این همه اختراعات و اکتشافات و گسترش علوم و فنون مادی، تا حب جمال پرستی در نهاد آدمیان وجود دارد نه تنها خط زیبای فارسی و متفرعات دلپسند آن از میان نخواهد رفت بلکه توجه مشتاقان و دلبستگان به آنها روز به روز بدین صنعت معنوی افزون تر شده و چه بسا سبب شود که انواع و اقسام فروع زیبای دیگر به طور استحسان از خطوط موجود متفرع گردد و زینت بخش خطوط و صنایع مستظرفه گذشته شود. خط تحصیلی که باید آن را از استاد آموخت دوازده جزء است:

۱. ترکیب ۲. کرسی ۳. نسبت ۴. ضعف ۵. قوت ۶. سطح ۷. دور ۸. صعود مجازی ۹. نزول مجازی ۱۰. اصول ۱۱. صفا ۱۲. شأن.

 

جز مفردات و دقت و صافی و زور دست خط را هزار نکته باريك دیگر است
آگاه کم کسی بود از نکته های خط گر صادقی ز من به تو این نکته باور است

 

ترکیب بر دو نوع است: جزئی و کلی . جزئی آن است که یک حرف از حروف مفرد طوری ترکیب شود که با اعتدال و مطابق اصول دوازده گانه خط باشد. مثلاً قاف مفرد و یا لام که مرکب اند از - (ضعف و قوت و سطح و دور تناسب) و امثال اینها.

کلی آن است که از سه حرف مفرد، مرکب بسازند ، آن چنان که قواعد دوازده گانه که واضع وضع فرموده در آن رعایت شده و جاری گردد چون لفظ قلم که مرکب است از قاف و لام و میم - یا لفظ چنگ چنگ که مرکب است از (چ ون و گاف وچ و نون و گاف) و کلی آن است که از چند حرف مفرد یا مرکب و یا مفرد مرکب یک سطری - سطر بسازند به سان عبارات این حدیث (علیکم بحسن الخط فانه من مفاتیح الرزق) که مرکب می باشد از حروف مفرده و مرکب و چنانچه درازی سطر به قد یک مصرع باشد، باید در او یک (مد تمام) و یا (دو نیم مد) یا (سه دوانگه مد) یا (دو دانگه مد و یک نیم مد) یا(یک دوانگه مد و یا چهار دانگه مد) حتماً باید قرار گیرد.

و شایسته آن است که مد (که مراد از آن کشیده می باشد) در اول و آخر مسرع و یا سطر مربوطه نباشد. و مد در آخر مصرع یا سطر اگر بر بالای حرفی واقع شود مجاز است و اولی آن است که حتی المکان یای معکوس (ی) را در آخر مصرع و یا سطر بنویسند آن هم فقط بر بالای کلمه قرار دهند که پسندیده است و لاغیر . و نویسنده باید توجه داشته باشد هر اندازه تواند بهتر آن است مد را در اواسط مصراع یا در وسط سطر و سطور قرار بدهد اعم از مد کوتاه یا مد بلند و اگر در مصرع و یا سطری مد وسط واقع شد بهتر آن باشد که در سطر دوم مدات برابر و محاذی یکدیگر نباشد مگر آنکه در چلیپا هر قدر که مقدور باشد برابر هم نوشتن مدات پسندیده و مجاز بوده و این خود از موجبات زیبائی آن است و دیگر آنکه خط نویس باید مواظب باشد.

در چلیپانویسی حتی القوه مصرع ها را جمع و جور یعنی فشرده نوشته و فواصل بين الحروف را به مقیاس یک نقطه به همان قلم که می نویسد مرعی دارد.

کرسی - کرسی خط در کلیه خطوط یکی است و تغییری پیدا نمی کند و چنان است که چند حرف یا چند حروف مشابه که در مصرع یا سطری واقع گردد چون دايره نون و یاء که در این مصرع آمده :(من دوستدار روی خوش و موی دلکشم ..)، باید برابر و قرینه هم نوشته شود و -، واو، و... ، راء - در صورتی که بعد از دایره، نون، - و ، لام واقع گردد می باید در فوق دایره نوشته شود مگر آنکه در ترکیب به لحاظ قلت الفاظ و فراخی محل تحریر قصوری به وجود آید - و هیأت الفاظی را که مشابه موجود باشد. به قرینه نمی نویسند و لذا در هر خط کرسی بدین طریقه که مقرر داشته اند صورت عمل نپذیرد و آن خط را مرغوب نشمارند و مانند خلقت انسان است که چنانکه اعضاء و اجزای مشابه مانند دو ابروی آدمی – دو چشم و دو گوش که برابر یکدیگر واقع نگردند مطبوع و دلکش نخواهد بود.

نسبت - اما نسبت و آن آن است که حرف و یا حروف را طوری بنویسند که از خفی یا جلی - اگر خط خفی (کتابت) را به اندازه جلی (کتیبه) بزرگ نمایند و آن خط جلی را به اندازه خفی ریز کنند ، اندازه حاصل شده نسبت به قلم از حدود تعلیم خارج نشود و فی المثل اندازه (الف) و یا: (نون) که، قد (الف) سه نقطه و دایره (نون) سه نقطه باید باشد و بیشتر و کمتر نگردد. و باقی همه بدین قیاس باید کرده شود و اگر این صفت در خط به فعل نپیوندد و خلاف آن باشد آن خط پسندیده نخواهد بود مانند هر عضوی مشابه از اجزای بدن آدمی مانند چشم که یکی بزرگتر از دیگری بود - و این نزد هیچکس مطبوع نباشد.

ضعف - کمال ضعف آن است که در آخر دوایر و سر دندانه های بعضی از حروف چون سین و شین تناسب تند و تیزی آن بر یک نسبت و اسلوب حفظ باید کرده شود و این خود از اجزای دوازده گانه است که در خط مستحسن ملاحظه می شود.

قوت - اما قوت آن آن است که در منتهای مدات (کشیده ها) و اواسط از این قیاس تمام ضخامت قلم در اینجا به کار رود و سلیقه و قوت پنجه نویسنده در این گونه مواقع آشکار می شود.