دنباله خط فارسی در ایران (بخش دوم)

بنابراین در قرن سوم هجری با ظهور ابن مقله برخی خطوط به دست او ایجاد ( که شرح آنها در فوق داده شده) و خوشنویسی وارد مرحله نوی شد. این مرد بزرگ که از بزرگان مشاهیر هنرمندان دوره اسلام است سرگذشت بس اسفناک و عبرت انگیز دارد.

از بررسی تاریخچه ایجاد خطوط چنین استنباط می شود که هیچ مخترع خوشنویسی در اختراع اقلام خط به قدرت او نیامده است مگر ابن مقله که به اصطلاح خطاطان اقلام سته (خطوط اصول) که اصول خط های متداول اسلامی است یعنی:

محقق - یک دانگ و نیم دور چهار دانگ و نیم سطح.

ریحان - تابع محقق است زیرا که اصول هر دو یکی است.

ثلث - دو دانگ دور چهار دانگ سطح.

نسخ - تابع ثلث است. اقلام دیگر برای کتابت قرآن منسوخ و منحصر به این قلم شد. توقيع - سه دانگ دور و سه دانگ سطح دارد. سجلات و توقیعات را به این خط می نوشتند.

رقاع - تابع قلم توقيع است. رقعه ها و عناوین کتب را بدین خط می نگاشتند.

را از خط کوفی اقتباس کرده و پدید آورده است. به اعتقاد یک عده از مورخین نسبت وضع همه این اقلام خطوط به دو درست نیست و القلقشندی در این مورد اشاره ای کرده و می گوید: « بسیاری می پندارند اول کسی که وضع اقلام جدید کرد ابن مقله وزیر است و روا نیست و من به این اقلام خط دیده ام که در دو قرن قبل از ظهور ابن مقله نوشته شده است منتهی صورت آن خطوط بی شباهت به خط کوفی نیست. »

در مورد ایجاد خطوط شش گانه مذکور در فوق خواه واضع آن ابن مقله باشد. یا دیگری آنچه محقق و مسلم است این مرد پیشرو نهضت خوش نویسی و مروج معروف یکی از مهمترین مظاهر هنری اسلامی است و نکته قابل توجه اینکه ابن مقله اقلاً بدون شک در تکمیل و ترویج خطوط موجوده بسیار کوشیده و به بعض آنها سر و صورتی داده و هم قواعدی برای آنها مقرر داشته است. از آثار ابن مقله به استثنای یک جزوه قرآن که در کتابخانه خدیوی مصر و یک قطعه خط در کتابخانه سلطنتی ایران (یا احتمالاً به ندرت در بعضی از موزه های دنیا) موجود است، چیزی در دست نمی باشد و اما این دو اثر با اینکه فاقد امضاء هستند. آنها را به او نسبت داده اند. بنابراین درباره خوشنویسی او نمی توان اظهار نظر و حکم نمود، فقط گفته اند اولین چیزی که ابن مقله نوشته است: قرآنی است به خط نسخ که سرسوره های آ ن را با خطوط محقق و ریحانی نگاشته است. به هر حال بیشتر مایه شهرت او در السنه شعرا و ادبا همین خط است. سعدی درباره او می گوید:

 

کاش بودی ابن مقله در حیات تا بمالیدی خطت بر مقلتین

 

و نیز می گوید:

 

گر ابن مقله دگر باره در جهان آید چنانکه دعوی معجز کند به سحر مبین
به آب زر نتواند کشید چون تو الف به سیم حل ننگارد بسان ثغر تو  سین

 

در دو بیت ذیل شاعر وی را در عداد رجال و معاریف اربعه ذکر کرده:

 

فصاحة سحبان و خط ابن مقله و حکمة لقمان و زهد ابن ادهم
اذا جتمعت للمرء والمرء مفلس فليس له قدر به مقدار درهم

 

یعنی: اگر فصاحت سحبان بن ابل و حسن خط ابن مقله و حکمت لقمان حکیم و زهد ابراهیم ادهم در یک نفر آدم جمع شود که از مال و منال دنیا بی بهره و فقیر باشد آن شخص فقیر با این چهار کمال نزد مردم به قدر دیناری ارزش و آبرو ندارد.

چهار تن از ارکان اربعه کاخ خط بوده اند. نخست بایسنغر در حسن خط ثلث.

دوم میرعماد قزوینی در خط نستعلیق. سوم میرزا احمد نیریزی در خط نسخ.

چهارم درویش عبدالمجید طالقانی در خط شکسته.

 

در خطوط چارگانه چار تن بودند فرد هیچ یک زین چار دیگر دومی پیدا نکرد بایسنغر
شه به خط ثلث بی مانند بود  میر نیریزی به خط نسخ یکتا بود و فرد
در فنون خط نستعلیق و ترکیبات آن هیچکس بامیر قزوینی نیامد هم نبرد
در شکسته همچو میرطالقان عبدالمجید اوستادی نیست زیر این سپهر لاجورد
شعر گفتم زنده کردم نام استادان خط نیکبخت آن کس که این اشعار در خاطر سپ

 

و چه نیک در توصیف و تعریف خط درویش حاجت شیرازی از معاصرین وی سروده است:

 

ای گشته مثل به خوشنویسی ز نخست مفتاح خزائن هنر خامه تست
تا کرده خدا لوح و قلم را ایجاد ننوشته کسی شکسته را چون تو درست باری

 

پس از ابن مقله خوشنویسان دیگری ظهور کرده اند ولی به شهرت و اهمیت او نیامده اند تا زمانی که نوبت به ابوالحسن علاء الدین علی بن هلال معروف به ابن بواب ( متوفی ۴۲۳ ه ) رسید که اکثری از این خطوط را خوب نوشت و این شهرت را یافت و آثارش مورد توجه واقع گشت و در کتابخانه ها و موزه ها یافت می شود. - سلطانعلی مشهدی که از خوشنویسان هم عصر با سلطان ابوسعید گورگانی و سلطان حسین میرزا بایقراء است. نام ابن بواب را در ردیف نام ابن مقله قرار داده و گفته:

 

آن که واضع به وضع این بابست ابن مقله است و ابن بوابست

 ابن بواب نیز کوشش هایی نموده و اصلاحاتی در خط نسخ به عمل آورده و قواعدی برای خط نسخ وضع کرد و خط را به میزان نقطه سنجیده و آن را تکمیل تر کرد و در زمان حیات خود مشهور شد. پس از ابن بواب شاگردان و پیروان سبک او به زیبائی و استواری خطوط افزودند تا یاقوت که از معاریف خوشنویسان اسلامی بود ظاهر گردید و در ایام او روش خطوط متنوع ممالک اسلام ثابت گردید و دیگر فرقی نکرد و اقلام متداول مذکور در سابق به اقلام سته (شش گانه) موسوم گردید.

یاقوت نابغه قرن هفتم هجری هم در خطه هنر، به خوشنویسی ضرب المثل شده است چنانکه شاعری در وصف او گفته:

 

بنازم شیوه تردستیت را  که خط بر چشمه کوثر نوشتی
کسی ننوشت بالاتر ز یاقوت تو از یاقوت بالاتر نوشتی

 

و اما بعد از او یاقوت نیز آثار زیادی از خود به جای نهاد ولی بیشتر خطوطی که به یاقوت نسبت می دهند از او نیست ولی در برخی از کتابخانه های معروف آسیا و اروپا نمونه های خط مسلم او وجود دارد چنانکه در کتابخانه عمومی شرقی بانکی پور پنتای (هند) یک نسخه نفیس قرآن به خط یاقوت المستعصمی مکتوبه به سال (۶۶۹) ششصد و شصت و نه در سه خط ثلث و نسخ و ریحان کتابت شده و از لحاظ خطاطی مهم و جالب و دیدنی است.

از یاقوت شش شاگرد در خوشنویسی علم گردیدند که از این قرارند:

 ۱. شیخ احمد سهروردی معروف به شیخ زاده سهروردی ۲. ارغون کابلی 3. مولانا یوسف شاه مشهدی 4. مبارک شاه زرین قلم 5. سید حیدر 6. میر یحیی

که صيت هنرمندی های این جادو رقمان در افواه و السنه جاری گردیده است.

اصولاً در دوره سلجوقی هنر خوشنویسی پیشرفت و ترقی شایسته ای کرد زیرا پادشاهان طبقه خوشنویسان را تشویق بسزائی می کردند و یکی از خوشنویسان بی همتا و عالیقدر این دوره ابوالحسن راوندی است. از اواخر قرن هفتم اقلام ششگانه معروف ایران به درجه عالی رسید و استعداد هنری ایرانیان موجب شد که معروفترین اساتید خط نویسان اسلامی ظهور کنند. در قرن هشتم خوشنویسانی پیدا شدند که پیرو سبک یاقوت بودند و مخصوصاً استادان شش گانه ای که در زیر نام آنان ذکر خواهد شد پایه خوشنویسی را در جائی نهادند که کمتر خوشنویسی از هنرمندان بدان پایگاه رسیده اند. ایشان همگی ایرانی بودند و ذوق و طبع ظریف خود را در این هنر بروز داده اند این استادان:

احمد سهروردی - مولانا یوسف مشهدی - سید حیدر - نصرالله طبیب - مبارک شاه تبریزی. ارغون کابلی. به همچنین دهها استاد چیره دست و پرآوازه دیگر که در خط با یاقوت برابری می نمودند و از این قبیل می باشند:

یحیی پیر جمالی - عبدالله صیرفی - جعفر بایسنغری - و غیره از هنرمندان اين دوره اند.

قرن هشتم تا دهم هجری از بهترین دوره های پیشرفت هنر خوشنویسی شمرده می شود و این هنر در تمام مجامع و معارف مورد توجه بوده شاهان و بزرگان جلایر و مظفری و تیموری و صفوی به آن توجه مخصوص داشتند تا آنجا که خوشنویسانی در دربار خود جمع آورده و از آنها تربیت و تشویق بلیغ می نمودند و از علاقمندی آنان بدین هنر این بس که حتی برخی خود از خوشنویسان ارزنده بودند و آثارشان دلیل بارزی بر این مدعا و مدرک مقام هنر و کمال ایشان است و از این شمارند:

 ۱. سلطان ابراهیم میرزا ۲. بایسنغر میرزا ۳. شاهرخ تیموری ۴. سلطان یعقوب آق قویونلو ۵. بهرام میرزا 6. ابراهیم میرزا.