خط فارسی در اوایل ظهور اسلام

در ابتداء ظهور اسلام زبان و خط ایرانی پهلوی بود و آن را (فارسی میانه) می نامیدند و کتب علمی و سیاسی و ادبی را به خط پهلوی می نوشتند و فقط کتاب های دینی به خط اوستائی نوشته می شد ولی پس از استیلای اعراب بر ایران با نفوذ معنوی آنها بر این مملکت چون در خط پهلوی دشواری ها و نقائص و اشکالاتی وجود داشته باعث گردید که شهرهای ایران یکی پس از دیگری خط عربی را اقتباس کرده و آن را بپذیرند و خط و زبان عربی (کوفی) به واسطه سهولت خود به سرعت در ایران ترویج یابد و به قولی دیگر خط عربی به ایرانی ها تحمیل شد و خط شان جانشین خط پهلوی گردید. از آن پس ایرانیان با دو خط کوفی و نسخ می نوشتند و در نتیجه زبان فارسی با بعضی از لغات عربی آمیخته گردید که در نتیجه زبان پارسی را غنی تر و وسیع تر – پر دامنه تر و فصیح تر و بلیغ تر ساخته و زبانی تشکیل داد موسوم به (فارسی دری) که اساس زبان ادبی و فارسی کنونی ما گردید، از این رو خط پهلوی کم کم منسوخ شد و جز معدودی از مؤبدان کسان دیگری برای نوشتن از آن خط استفاده نمی نمودند.

با این حال چون ایرانیان علاقه بسیاری به زبان مادری و حفظ شعائر و مأثر ملی خویش داشتند مدت ها پس از تسلط اعراب آن را حفظ کرده بودند و حتی در دوره های اسلامی تا مدت درازی در ایران به کار می رفت به طوری که در قرون دوم و سوم هجری در بعضی از نقاط مرتفع ایران مانند شمال آن که از حمله مستقیم عرب ها مصون مانده بود خط پهلوی وجود داشت چنان که در سکه های اسپهبدان طبرستان در صدر اسلام خط پهلوی ملاحظه می شود و تا به سال (۱۶۸) یکصد و شصت و هشت هجری در شهر ری سکه هایی به خط پهلوی ضرب کرده اند و آثار دیگری از کتیبه های خط پهلوی که در اوایل قرن پنجم هجری در پارهٔ ای از بناهای مهم شمال ایران به کار رفته، مانند کتیبه گنبد قابوس که تاریخ آن (۴۰۳) چهار صد و سه به خط پهلوی می باشد.

و کتیبه هایی نیز به خط پهلوی هنوز در گرگان و مازندران مانند برج لاجیم ورسکت در ناحیه سوادکوه سمت مشرق راه فیروز کوه به ساری دیده می شود که بر سر مقبره ابوالفوارس شهریار بن عباس بن شهریار از شاهان مازندران ساخته شده در سال (413) چهارصد و سیزده هجری است و کتیبه پهلوی دارد.

از بررسی تاریخ خط این نکته به نظر می رسد که از ابتداء دوره اسلامی ایرانیان خط عربی را جهت زبانهای ایرانی نپذیرفته باشند زیرا تا قبل از دوره سامانیان ما هیچ اثر و نوشته ای از زبان های ایرانی فعلی در دست نداریم و آشکارست که این گونه مدارک و مأثر به خطوط دیگری به استثنای خطوط اسلامی بوده که چون فعلاً  از آنها چیزی در دست  نیست لابد از میان رفته است و نمی توان در این زمینه اظهار نظر قطعی نمود.