نقطه‌گذاری در خط و خوشنویسی

در ابتدا خط عربی نقطه نداشت و این امر مخصوصاً در نوشتن قرآن تولید اشکال می کرد چون حروف شبیه هم بود. بعد حروف مشابه را با نقطه متمایز کردند و این کار در نيمه دوم قرن اول هجری شروع شد. و گویند اولین کسی که در به کار بردن نقطه اقدام نمود، دانشمند سترك ابو الاسود الدوئلی (متوفی ۶۹ ه.) است که به امر حضرت علی بن ابیطالب اقدام به این عمل نمود.

ایجاد نقطه گذاری در شناختن کلمات و حرکات کمک شایانی به این خط نمود. بعضی هم گفتد اند که قبل از او به برخی حروف نقطه داده شده بود. اعراب نیز همدوش با اعجام شروع شد و شکل آن ابتدا به صورت نقطه بود منتهی با مرکب سیاه و اعراب (فتحه، ضمه، کسره: تنوین، جزم و غیره) با رنگ های مختلف گذاشته می شد و در صدر اسلام کتابت کتاب ها و نامه ها و قرآن ها به دو خط کوفی و نسخ بود تا اواخر خلافت اموی و اوائل حکومت عباسی که خط عربی از حوزه عربستان تجاوز کرد و در کشورهای دیگر مانند ایران و آسیای صغیر و مصر و شمال آفریقا منتشر شد.

از این خطوط اقلام دیگری استخراج کردند که ابن الندیم از ۲۴ قلم آن یاد کرده و توضیح داده است که در زمان مأمون عباسی (۱۹۸- ۲۱۸ ه) خطوط اسلامی رو به پیشرفت نهاد. و محرری به نام احوال که در آن زمان به قوانین خط آشنائی کامل داشته انواع خطوط جدیدی اختراع نمود.

در اینجا باید بیافزائیم که اقلام خطوطی که در قرن اول و دوم هجری متداول بوده به اختلاف با ذکر اسامی تعداد آنها قریب سی قسم کما بیش ثبت و ضبط کرده اند، که به طور قطع نمی توان این گفته را تصدیق نمود چه نمونه هایی از این خطوط که اظهار می دارند دیده نشده است وآنگهی در صورتی که خطوط مورد بحث وجود داشته باشند لااقل اختلاف قلم فاحشی مانند اقلام سته نمی توان برای آنها قائل شد. مؤید این نظریهٔ نوشته ابن درستویه فارسی (۲۵۸ - ۳۳۶ ه) در اثر گرانبهای خود موسوم به (الکتاب) می باشد که ماعیناً نقل قول او را برای مدعای خود در زیر می آوریم:

(اصل خطوط یکی است و صورت همه حروف شکل واحد دارد. و اگر اختلافی در ظاهر حروف به نظر می رسد. به واسطه تصرف و تفنن کاتبان است و این اختلاف از لحاظ ثقیل و خفیف بودن - و تند و ملایم - و درشت و ریزه -آشکارا و درهم - کشیده و مدوّر - متفرق و جمع نوشتن حروف و نزدیک و دور بودن سطور به یکدیگر است.) نهفته نماند که دوازده نوع خط به مرور ایام از خط کوفی استخراج گردید و (نمونه های اغلب آنها به نظر نویسنده رسیده) به منزله شاخه های خط کوفی به شمار می روند. این خطوط اینها است:

۱. طومار، ۲. سجلات ۳. عهود ۴. موا مرات ۵. امانات ۶. دیباج ۷. مدیح ۸. مرصع ۹. ریاس ۱۰. غبار ۱۱. درخسس ۱۲. بیاض و حواشی

خط طومار را در نوشتن کتیبه های مساجد و عمارات به کار می بردند و خط سجلات که قلم خفی (ریز نویسی) بود و خطى درهم و برهم و پیچیده و نیز تفسیر آن مشکل بود برای تسجيل سجلات مورد استفاده قرار می دادند. قباله جات و اسناد را با قلم عهود می نگاشتند. قلم مؤامرات و امانات همچنین در نوشتن احکام و اسناد به کار می رفته.

خطوط دیباج و مدیح و مرصع و ریاس در موارد تحریر مطالب مختلف به کار می رفته و از یک دانک تا شش دانک با آن چیز می نوشته اند. با خطوط غبار و درخس و بیاض قرآن و احادیث و ادعیه و روایات را می نوشته اند و این خط ها تمامی مشتق از خط کوفی بود که بنا به روش و سلیقه کاتبان جزئی تغییراتی پیدا کرده و مردم اکثراً با دشواری های آن مواجه می شدند و اختلاف خطوط روز به روز رو به فزونی گذارد و چند قلم دیگر هم پیدا شد.

این دوازده نوع خط را اسحاق حماد متوفی در سنه (۱۵۴) یکصد و پنجاه و چهار هجری اختراع کرد و پس از وی برادرش ضحاک و بعد از او ابراهیم سکزی و برادرش اسحق که از مردم سیستان ایران بودند در حسن خط معروف و مشهور شدند.

بعد از وفات ابراهیم سکزی در سنه (200) دویست هجری و اسحاق در (۲۱۰) دویست و ده اسناد و اصول سکزی شهرت یافته و احول از کتاب مخصوص مأمون شد و نیز قواعدی جهت کتابت وضع کرد و رساله ای به نام (رساله جامع) نگاشت. فضل بن سهل مروی ایرانی وزیر مأمون عباسی نیز تصرفات عالمانه ای در خط کرده و اول قلم (ریاسی) که منسوب به ریاست او است اختراع و وضع نمود و چندین شکل دیگر از پرتو سعی و اهتمامات او پیدا گردید که تعداد آنها روی هم سی و هفت (۳۷) نوع خط بود که در میان کتاب و نویسندگان در بار خلافت متداول بود و نام آنها به این شرح می باشد:

۱. کوفی ۲. طومار ۳. جلیل ۴. مجموع ۵. ریاسی ۶. ثلثین ۷. نصف ۸. جوانحی ۹. مسلسل ۱۰. غبار جليه ۱۱. مؤامرات ۱۲. محدث ۱۳. مدمج 14. منثور ۱۵. مقترن ۱۶. حواشی ۱۷. اشعار ۱۸. لولوی ۱۹. مصاحف ۲۰. فضاح النسخ ۲۱. غبار ۲۲. عهود ۲۳. معلق ۲۴. مخفف ۲۵. مرسل ۲۶. مبسوط ۲۷. مقود28. ممزوج ۲۹. منقح ۳۰. معماه ۳۱. مؤلف ۳۲. توأمان ۳۳. معجز ۳۴. مخلع ۳۵. ديوانى ۳۶. سیاقت ۳۷. قرمه

که این اختلاف اسامی منسوب به مخترعین هرخط و ریزی و درشتی آن بوده است. این خط ها تا زمان المقتدر بالله که در سال (۲۹۵) دویست و نود و پنج بر تخت -خلافت نشست معمول و مستعمل بود و در میان کاتبان دور می زد . در این وقت است که نابغه عرصه خط، شهره آفاق ابن مقله بیضاوی شیرازی بمنصه ظهور رسید و اصلاحی در خط به عمل آورد و آن را از هر حیث پیراسته و آراسته کرد و ما پس از این در صفحات آینده به شرح اقدامات او اشاره خواهیم کرد.