مقاله معماری ایران اسلامی در دوره مغول
طرحها -نقاشي - صنايع دستي - صحافي و ...

آمار مطالب

کل مطالب : 455
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 81

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 43
باردید دیروز : 21
بازدید هفته : 43
بازدید ماه : 2407
بازدید سال : 14099
بازدید کلی : 199557

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ماندالا و آدرس mandala.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 43
بازدید دیروز : 21
بازدید هفته : 43
بازدید ماه : 2407
بازدید کل : 199557
تعداد مطالب : 455
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس

 

دریافت کد آپلود سنتر

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : یک شنبه 12 خرداد 1398
نظرات
  • مقدمه

    سرزمین کهن ایران که ریشه در تاریخ چند هزار ساله جهان دارد، هرچند بارها دستخوش تاخت و تاز بیگانگان قرار گرفته و دوره‌هایی را تحت حاکمیت آنان به سر برده، با این همه، با بهره‌گیری از تمدن و فرهنگ ریشه‌دار و نیرومندش، نه تنها تجدید حیات کرده، بلکه اشغالگران را به کلی در تمدن و هنر خود مستهلک نموده و آنان را در شمار پیروان و مروجان علم، هنر و صنعت ایرانی درآورده است. پیش تاریخ فرهنگی ایران که نزدیک به هفت تا هشت هزار سال پیش از این در ساخت بت‌های گلین سپیده زد، نشانه‌ای عمومی وفراگیر از نخستین تلاش هنری آدمیان است. این منطقه که تنوع جغرافیایی فراوان و غنای اقلیمی خاصی دارد، در طول تاریخ با ابداعات هنری، علمی و صنعتی، به پیشرفت آدمی کمک وافری کرده و از دیرباز سرچشمه بسیاری از عوامل تمدن و فرهنگ خاور نزدیک بوده است؛ چنان که رنه گروسه، مستشرق سرشناس غربی، در معرفی ایران آورده است :

    سرزمین ایران چون دژی مستحکم یکی از باستانی‌ترین تمدن‌های جهان کهن، یعنی تمدنی را که از پنجاه سده ]گذشته[ به این سو، پیوسته تجدید شده و به طرز حیرت‌آوری ادامه یافته، در خود حفظ کرده و مشعلی را که در بامداد تاریخ بر فراز فلات ایران افروخته شده، همچنان شعله‌ور نگاه داشته است.

    فرهنگ ایرانی از دیرباز دارای دو ویژگی ممتاز بوده که همواره این دو شاخصه رشد و گسترش آن را در پی آورده و در اعصار مختلف، به ویژه در عرصه هنر، حوزه نفوذ و تأثیر آن را از قملروی جغرافیایی‌اش فراتر برده است. این دو مشخصه تاریخی که به عواملی همچون محیط جغرافیایی و گذشته افتخار آمیز فرهنگی مربوط می‌شود، عبارت‌اند از: تعامل ایرانیان از زمان باستان با افکار، آثار و هنرهای دیگران و دریافت و یادگیری و سپس ترکیب و تألیف دگرباره آن‌ها و همچنین استعداد شگرف مردم ایران از حیث استقامت و ثبات در بقا و دوام تاریخ فرهنگ و هنر خود.

    تجلیل خصوصیت نخست در تعاملی است که صنعتگران و هنرمندان ایرانی با آموزه‌های اسلام، پس از گرویدن ایرانیان به این دین مبین، داشتند و تمام تجربیات فنی، هنری و سنت‌های باستانی خود را در خدمت آیین نو درآوردند و با درآمیختن با فرهنگ‌های دیگر ملل مسلمان جهان، پایه‌های هنر اسلامی را بنیاد نهادند، پروفسور پوپ در این باره در کتاب شاهکارهای هنر ایران آورده است:

    هنگامی که اروپا در جهل و تاریکی به سر می‌برد، فرهنگ و هنر اسلامی نیمی از جهان را منور ساخت و گرچه نواحی دیگر در این قسمت شرکت داشتند، لیکنه منبع اصلی و سرچشمه این نور ایران بود.

    نمونه بارز استقامت و پایداری ایرانیان در حفظ، بقا و دوام اصالت‌های فرهنگی و هنری را می‌توان با مرور به تاریخ تهاجم وحشیانه مغولان به این سرزمین مشاهد کرد. حملات سبعانه و ویرانگر قبایل صحراگرد مغول که اشغال بخشی از خاک ایران را به همراه داشت، اهدافی همچون اقامه رسوم و ترویج اصول اداری مغولی و چینی را نیز دنبال می‌کرد. از این رو، اخلاف هولاکو که به نام ایلخانیان در ایران حکومت کردند، اجرای یاساوترویج چاو را در ایران آزمودند و پس از مأیوس شدن از اجرای آن‌ها و موفق نشدن دربرانداختن و از بین بردن تمدن و فرهنگ حاکم بر این سرزمین، با وجود مراوده با پاپ و ارتباط با سلاطین مسیحی در اروپا، انجام آیین اسلام را پذیرفتند و رفته رفته مقهور تمدن و تربیت ایرانی و اسلامی شدند.

    در دوره حاکمیت ایلخانیان و تیموریان بر ایران، هنر ایرانی در بسیاری از عرصه‌ها، از جمله در فنون مربوط به معماری، تزیینات ساختمانی، نقاشی و تولید نسخ مصور درخشش فوق‌العاده‌ای یافت و از محدوده جغرافیایی خود فراتر رفت و به دیگر نقاط جهان آن روز و مکاتب هنری آن روزگار سرایت کرده و تأثیر عمیقی گذارد.

    معماری ایران و آسیای مرکزی در دوره ایلخانیان تا عصر تیموری

    در پاییز سال 1253م. خان بزرگ مغول، یعنی منگوقا آن (Mongke) که نوه چنگیز خان و حاکم بزرگ مغولان در چین بود، سپاهی بزرگ را به فرماندهی برادرش هلاکو، برای جنگ با اسماعیلیه در شمال ایران و خلیفه عباسیان در بغداد، روانه این مناطق کرد. هلاکو در سال 1258م. از راه ایران به سرعت وارد بغداد شد، و این شهر را به تصرف خود درآورد. او که همه شهرهای سرراهش، تا بغداد را تسلیم خود کرده، و آن شهرهایی سرراهش، تا بغداد را تسلیم خود کرده، و آن شهرهایی را که تسلیم نمی‌شدند غارت و ویران کرده بود، در بغداد به عنوان دست نشانده خان بزرگ، بر مسند حکومت ایران تکیه زد و به طور رسمی حکومت ایلخانیان را در ایران پایه‌گذاری کرد.

    هلاکو و جانشینان او که زندگی به شیوه ایلیاتی و چادرنشینی را ترجیح می‌دادند و غالباً زمستان‌ها در مناطق گرم‌تر بین النهرین، و تابستان‌ها در دشت‌های سرسبز شمال غربی ایران در چادرها سکونت داشتند، به امر معماری و ساختمان توجهی نداشتند؛ بنابراین آن‌چه از نیمه دوم شده سیزدهم میلادی، از معماری در این مناطق به یادگار مانده تعداد کمی ساختمان معمولی است.

    ایلخانیان بر سرزمین‌ وسیعی، که از کناره‌های مدیترانه، تا سواحل اقیانوس هند و منطقه قفقاز امتداد می‌یافت و براساس نقشه جهانی امروز، مناطق غرب افغانستان، ایران، جنوب روسیه، شرق ترکیه و عراق را شامل می‌شود حکومت می‌کردند، ساختمان‌هایی با سبک‌های معماری متفاوت از خود به جای گذاشتند که زمین‌لرزه‌های متعدد، تاخت و تازهای مکرر و اشغال‌گری‌های پی در پی بیش‌تر آن‌ها را از بین برده و تنها نمونه‌هایی پراکنده و مخروبه در پایتخت‌های این سلسله یعنی: شهرهای مراغه، تبریز، بغداد و سلطانیه، به جا مانده که تعریف و توصیف کامل بیش‌تر آن‌ها، از کتب تاریخی به دست ما رسیده است. البته ابنیه‌ای که از دوره ایلخانیان در مرکز و غرب ایران باقی مانده، سبک‌های معماری محلی آن عصر را نشان می‌دهد و نمایانگر نوع معماری در عصر ایلخانیانی است که، میراث دار مجموعه‌ای از سبک‌ها، مدل‌ها، روش‌ها و لوازم ساختمانی متنوعی بودند که پیش از آنان، در ایران توسعه یافته بود.

    ساختمان مسجد جامع، که در ایران با نام مساجد چهار ایوانی مشهور بوده، سبکی قدیمی و شامل صحنی مستطیل شکل با چهار ایوان در چهار گوشه و اتاقی بزرگ و گنبددار و روبه قبله بود. (این اتاق معمولاً پشت ایوان قبله قرار داشت.) که این شیوه در آن عصر به شکل الگویی استاندارد و متداول، برای همه ساختمان‌ها، اعم از ساختمان‌های مذهبی، مانند: مدارس و خانقاه‌ها و ساختمان‌های غیر مذهبی مانند کاروانسراها، درآمد.

    آرامگاه‌های این دوره به صورت مقبره‌های برجی شکل، بناهای مربع شکل و یا قبه‌ای شکل چند ضعلی بودند.[1]

    مشخصه این آرامگاه‌ها به طور معمول، شامل: ایوان، گنبد، سکنج (محل اتصال چهار گوشه اتاق در بالای دیوارها به گنبد) و مناره بود که بیش‌تر به شکل مرکب و با کارکرد و شکل‌های مشخص به کار می‌رفتند. در تمامی اتاق‌های گنبددار مربع یا چند ضلعی، جایی که گنبد بر روی دیوار قرار می‌گرفت، نیاز به رابطی بود که بتواند سطحی بالایی اتاق مربعی یا چند ضلعی را برای قرار گرفتن گنبد آماده کند؛ بنابراین از سکنج که همان رابط و پلی است که گنبد را به سطح بالایی دیواره‌های اتاق وصل می‌کند، استفاده می‌شد. پیش طاق دروازه‌ای بلند و صوری بود که از یک قوس یا طاق تشکیل می‌شد که درون قابل مستطیل قرار داشت و نوعی ایوان تنگ محسوب می‌شد.

    مناره، معمولا‌ً به منزله یکی از تمهیدات لازم در طرح ساختمان‌های مذهبی به کار می‌رفت و محل استقرار آن، در انتهای سر در ساختمان یا در دو طرف یک ایوان بوده است. در دوره ایلخانیان آجرهای پخته بسیار عالی، یکی از مواد اصلی و دایمی ساختمان‌سازی بود که در تزیینات ساختمان‌ها نیز از آن استفاده می‌شد. روکش‌های گچ – که در آن عصر از عناصر رایج در تزیین ساختمان‌ها بود- در کنار آجرهای کاشی و سفالینه‌های تزیینی، در مجموع تزیینات نمای ساختمان‌ها را تشکیل داده، نمایی جذاب تر و چشم‌گیر از ساختمان را به نمایش می‌گذاشتند.

    در این دوره سبک سنتی ساختمان‌سازی توسعه یافت و بناهای منفرد و مجزا از هم به شکل گروهی و مجموعه‌های بزرگ، غالباً پیرامون مقبره یک شخصیت مشهور و مورد احترام مذهبی و یا حکومتی، ساخته می‌شدند. این مجتمع‌ها که دارای پیش‌طاق‌هایی (Pishtaq) با تزئینات ماهرانه در سردر اصلی خود بودند، در آغاز به طور اتفاقی در کنار هم قرار می‌گرفتند ولی بعدها این شیوه به صورت سبکی جدید در معماری درآمد. در این دوره ابعاد و تناسب ساختمان‌ها تغییر یافت؛ به طوری که سقف اتاق‌ها بلندتر و قوس‌ها و طاق‌های قوس‌دار نوک تیزتر و مناره‌ها باریک‌تر شدند. مناره‌های جدید متناسب و هماهنگ با سبک ساختمان ساخته می‌شدند. مثلاً سردر دروازه‌هایی که از آن عصر به جا مانده، همواره با دو مناره بلند و رفیع دیده می‌شود.

    آجر پخته، همچنان یکی از عناصر اصلی در ساختمان‌سازی با روش‌های جدید و توسعه یافته به کار می‌رفت؛ ضمن اینکه تزیینات آجری، نمای ساختمان را جذاب و حیات‌بخش می‌کرد. در ساختمان‌سازی این دوره، تزیینات و نما و رنگ اهمیت بیشتری پیدا کرد؛ که از آن جمله می‌توان به اضافه شدن آجرهای لعابدار تزیینی در نمای خارجی، و نیز به روکش‌های کاشی، سفالی، کنده‌کاری و رنگ‌آمیزی دیوارها در تزیینان داخلی اشاره کرد. هرچند که مقرنس‌کاری، مانند آجر پخته از عناصر اصلی در امر ساختمان‌سازی و تزیینات نمای ساختمان محسوب نمی‌شود و مانند آن سابقه ندارد، اما در تزیین بعضی از ساختمان‌ها به صورت برجسته و معلق بر روی طاق‌های قوسی و دیوارها دیده می‌شود.

     

     

    [1] -برج، مقبره دیواری گرد و مدوری است که عموماً از آجر ساخته شده، دارای گنبدی نوک تیز است. که نمونه آن در دامغان وجود دارد و آرامگاه قبه‌ای شکل چند ضعلی –که کم‌تر از انواع برج و مربع شکل مرسوم بود – بیش‌تر در آسیای مرکزی و در شهرهای بزرگ مثل یزد به گونه‌های متفاوت ظاهر می‌شد.



تعداد بازدید از این مطلب: 148
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود