از حركت نقطه، خط بوجود میآید. خط طول دارد، اما عرض ندارد، موقعیت و جهت دارد و به وسیله نقاط محدود شده است. خط مرز یك سطح را نشان می دهد.
اگر نقطه ها به یكدیگر آن قدر زدیك شوند كه دیگر نتوان آنها را از یكدیگر تشخیص داد، احساس دارا بودن امتداد در آنها تقویت می گردد و زنجیره نقاط تبدیل به عنصر بصری جدیدی به نام خط می شود. در زندگی روز مره و در طبیعت خط حضور چشم گیری دارد. به تعبیر دیگر ما به طور روز مره با خط و جلوه های گوناگون آن زندگی میكنیم. در این زمینه می توان مثال های متفاوتی ذكركرد: نقوش خطی روی لباس ها و روی فرش زیر پایمان، ردیف صندلی در سالن امتحانات خطوط آجر های چیده شده و در امتداد هم دیوارها، سیم ها و تیر هایی برق و تنه درختان در كنار خیابان ها، و …… و كلا خطوطی كه به ابعاد گوناگون توسط یك هنرمند ترسیم شود تا به مفهومی برسد.
منظور از خط تجسمی معنایی نسبی از خط است و آن نشان دادن یك حركت ممتد و پیوسته بر سطح یا در فضا است مثال ساده این كه یك قطار در حال حركت از فاصله ای دور به صورت یك خط ممتد و پیوسته بر سطح یا در فضاست.